ای غمزه خون ریز تو خونم به افسون ریخته
افسون چشم کافرت زینگونه صد خون ریخته
تا هر که باشد یار تو، بیخود شود در کار تو
ای زیر لب گفتار تو در باده افیون ریخته
ای آنکه گردون چند گه می داشت در خونم نگه
زین هر دو چشم روسیه شد اینک اکنون ریخته
نی سرو، ای شاخ رطب، کان قامت زیباسلب
از نقره خام، ای عجب، نخلی ست موزون ریخته
هر جا که اشکم تاخته آهم علم افراخته
هامون ز دریا ساخته، دریا به هامون ریخته
خواهم بپرم بر سما کز جور تو گردم رها
صد گونه باران بلا گردد ز گردون ریخته
ای کرده خسرو را زبون هرگز نپرسیده که چون
خون کرده دل را در درون وز دیده بیرون ریخته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف درد و غم ناشی از عشق میپردازد. شاعر از زیبایی و افسونگری معشوقش سخن میگوید و بیان میکند که چگونه این زیبایی او را به حالت افسردگی و غم و ناراحتی کشانده است. مؤلف به نوعی آتش و بلایای ناشی از عشق را توصیف میکند و اشاره میکند که حتی اشکهایش نیز به صورت علم و نشانی از درد او تجلی میکند. در نهایت، او احساس میکند که درگیر یک جنگ درونی است و دلش را به حالتی از درد و رنج دچار کرده است. این شعر به طور کلی نمایانگر عواطف عمیق عاشقانه و شدت احساسات انسانی است.
هوش مصنوعی: ای زیبای دلربا، چشمان فریبندهات باعث شده که نه تنها قلبم، بلکه تمام وجودم به شدت تحت تأثیر قرار بگیرد و به نوعی جادوگری افسون شدهام. غم و حسرتی که از زیبایی تو به دل میزنم، مانند ریختن خون به زمین است و از این بابت، من نیز دچار درد و رنج شدهام.
هوش مصنوعی: هر کسی که دوست تو باشد، به خاطر عشق و محبتش به تو، از خود بیخود میشود و در کارهای تو غرق میشود. تو با گفتارهای لطیف و زیرلبیات، مانند افیونی هستی که در شراب ریخته شده و همه را به حالتی مست و شیدا در میآوری.
هوش مصنوعی: ای آن who با چرخ گردان در زمانهای مختلف بر من سختیها و دردها را فرو آوردهای، حالا زیر این دو چشم من، که به رنگی مانند روسیه (سرخ) درآمده، خون ریخته شده است.
هوش مصنوعی: ای سرو، ای شاخهی رطب، آن قامت زیبا و خوشفرم مانند نقرهی خالص، چه شگفتانگیز است که این نخل به زیبایی و هماهنگی اینگونه روییده است.
هوش مصنوعی: هر جا که اشکهایم ریخته است، آههای من به بلندای علم (پرچم) در آمدهاند. هامون (دریاچه) به خاطر اشکها و دردهایم، از دریا سرشار شده است.
هوش مصنوعی: میخواهم به آسمان پرواز کنم تا از ظلم تو آزاد شوم، که انواع بلاها مانند باران از آسمان بر من فرود بیاید.
هوش مصنوعی: هیچگاه از کسی که مقامش را فروکاهش داده، نپرسیدهام چگونه دلش را غمگین کرده و اشکهایش را از چشمانش ریخته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.