ای سبزه دمانید به گرد قمر از مو
سر سبزی خط سیهت سر به سر از مو
مویی ست دهان تو و در موی شکافی
هنگام سخن ریخته لؤلؤی تر از مو
کس موی میانت نکند یک سر مو فرق
تا ساخته ای موی میان را کمر از مو
بیرون ز خیال تو که ماننده مویی ست
کس بر تن سیمینت نبندد اثر از مو
جز عارض سیمین تو بر طره شبرنگ
هرگز نشنیدیم طلوع قمر از مو
بر طرف بناگوش تو آن طره مشکین
صد سلسله انگیخته بر یکدگر از مو
خسرو که به وصف دهنت موی شکاف ست
یک نکته نگوید ز دهانت مگر از مو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای سرو گلندام که داری کمر از مو
بر مو کمری نیست مناسب مگر از مو
جز کاتب قدرت که رخت را ز خط آراست
کس خط ننوشته است به روی قمر از مو
بر روی تو خط نیست که از جنبش آن زلف
[...]
از مژه سنان داری وجوشن به بر ازمو
ز ابرو بودت خنجر ومغفر بسر از مو
در فارس همه خاک زمین نافه چین شد
از بسکه همی ریخته ای مشک تر از مو
ده مستیم از چشم و ببر هستیم از دست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.