دل رفت ز تن بیرون دلدار همان در دل
افتاد سخن در جان گفتار همان در دل
گفتم بکنم یادش ماند که بماند جان
شد کیسه همه خالی طرار همان در دل
یک شهر پر از خوبان ده باغ پر از گلها
صد جای نهم دیده، دلدار همان در دل
قربان شومی بهرش کافزون شودی عمرش
با جان خود این خواهم، با یار همان در دل
نی بگسلم از مویش کز شرم مسلمانی
تن را به نماز آرم، زنار همان در دل
در کعبه و بتخانه هر جا که رود خسرو
دل باد ز تو بدخو، دیدار همان در دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.