سر به کوی عشق غلتانیده گیر
چشم را بر خواب خوابانیده گیر
زلف پیچانت چو گیرم بیهده
تهمتی بر خویش پیچانیده گیر
چشم تو خون می نغلتد از درون
گوهری از دیده غلتانیده گیر
چون نمی گردد دلت، چون آسیا
ما چه گردانیم گردانیده گیر
چند ترکانه به خون اغرا کنی
خانه زنبور شورانیده گیر
پس کند تا کی زبان گردن چو شمع
آتش اندر سینه گیرانیده گیر
گر چه خسرو را بمیرانی ز غم
نام چون باقیست، میرانیده گیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.