ز من مپرس که «از عاشقانِ زارِ کهای؟»
از او بپرس که «معشوق و غمگسارِ کهای؟»
دلا به زلف پریشان یار، بار بگوی
که بیقرار تو ام من، تو بیقرار کهای؟
شکستهحالی و افتادگی چه میبینی
نگاه کن که شب و روز در کنار کهای
ز پیش چشم گذر میکنی سراندازان
بدین شمایلِ خوش، سروِ جویبارِ کهای؟
ربود دل، خط و زلفت به نقشههای غریب
غریب نقش و نگارا، بگو نگار کهای
چه سود کوشش من، نیست از تو چون کششی
همهٔ جهان به تو یارند، تا تو یار کهای
کمال اگر نگزینی ترنج غبغب یار
نپرسمت به خدا کز خیار زار کهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر به بیان احساسات عاشقانه و غمهای ناشی از عشق میپردازد. شاعر از معشوق میپرسد که صفاتی چون دلتنگی و بیقراری او را درک کند و به او بگوید که مصدر این احساسات کیست. او به زیباییهای معشوق اشاره میکند و از نشانههای عشق و تأثر ناشی از آن میگوید. در نهایت، شاعر بیان میکند که تمامی تلاشهایش بدون وجود معشوق بیفایده است و به غم عشق و دلتنگی خود ادامه میدهد.
از من نپرس که «ای کمال! به راستی تو عاشق کیستی؟»؛ بل از او [که دل ما ربودهست] بپرس که معشوق و غمگسار کیست.
ای دل! باری به گیسوان پریشان یار بگو بیقراری ما از توست، تو [که خود عامل بیقراریای] ز که بیقراری؟
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که از حال درهم شکسته و نظاره کردن به افسردگی و افتادگی خود صحبت میکند. به او یادآوری میشود که ببیند شب و روز چطور در کنار چه کسی سپری میشود و شاید این اشاره به همراهی و حمایت دیگری باشد که در زندگیاش وجود دارد.
هوش مصنوعی: تو با این زیبایی و شمایل دلربا، همچون جویباری از کنار چشمانم عبور میکنی، اما هنوز نمیدانم که به کجا میروی.
هوش مصنوعی: دل من را با خطوط و موهایت ربودید، به شکلهای عجیب و غریبی. ای نقاش، بگو عزیز من کیست؟
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تلاش من بیفایده است، چون همه چیز در جهان به سمت تازهها و نو شدن حرکت میکند. تا زمانی که تو تصمیم نگیری، هیچ چیز تغییر نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: اگر به کمال دست نیابی، هرگز نمیتوانی از زیبایی و لطافت حقیقت آگاه شوی. بهطوریکه از بهترین چیزها هم نخواهی پرسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت
هر آینه چو همه میخورد گل آرد بار
به زلف کژ ولیکن به قد و قامت راست
به تن درست ولیکن به چشمکان بیمار
مدیح تا به بر من رسید عریان بود
ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار
چنین نماید شمشیر خسروان آثار
چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار
به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان
که راستگویتر از نامه تیغ او بسیار
چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد
[...]
قوی کننده دین محمد مختار
یمین دولت محمود قاهر کفار
چو بازگشت به پیروزی از در قنوج
مظفر وظفر و فتح بر یمین و یسار
هنوز رایتش از گرد راه چون نسرین
[...]
فغان ز دست ستمهای گنبد دوار
فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار
چه اعتبار بر این اختران نامعلوم
چه اعتماد بر این روزگار ناهموار
جفای چرخ بسی دیده اند اهل هنر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.