گنجور

 
کمال خجندی

ز من مپرس که «از عاشقانِ زارِ که‌ای؟»

از او بپرس که «معشوق و غمگسارِ که‌ای؟»

دلا به زلف پریشان یار، بار بگوی

که بی‌قرار تو ام من، تو بی‌قرار که‌ای؟

شکسته‌حالی و افتادگی چه می‌بینی

نگاه کن که شب و روز در کنار که‌ای

ز پیش چشم گذر می‌کنی سراندازان

بدین شمایلِ خوش، سروِ جویبارِ که‌ای؟

ربود دل، خط و زلفت به نقشه‌های غریب

غریب نقش و نگارا، بگو نگار که‌ای

چه سود کوشش من، نیست از تو چون کششی

همهٔ جهان به تو یارند، تا تو یار که‌ای

کمال اگر نگزینی ترنج غبغب یار

نپرسمت به خدا کز خیار زار که‌ای

 
 
 
گلها برای اندروید
رودکی

اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت

هر آینه چو همه می‌خورد گل آرد بار

به زلف کژ ولیکن به قد و قامت راست

به تن درست ولیکن به چشمکان بیمار

دقیقی

مدیح تا به بر من رسید عریان بود

ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از دقیقی
عنصری

چنین نماید شمشیر خسروان آثار

چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار

به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان

که راستگوی‌تر از نامه تیغ او بسیار

چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد

[...]

مشاهدهٔ ۸ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

قوی کننده دین محمد مختار

یمین دولت محمود قاهر کفار

چو بازگشت به پیروزی از در قنوج

مظفر وظفر و فتح بر یمین و یسار

هنوز رایتش از گرد راه چون نسرین

[...]

مشاهدهٔ ۷ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
عسجدی

فغان ز دست ستمهای گنبد دوار

فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار

چه اعتبار بر این اختران نامعلوم

چه اعتماد بر این روزگار ناهموار

جفای چرخ بسی دیده اند اهل هنر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه