چون حریفان صبوحی بچمن روی نهند
چشم بر برگ گل و گله ی خود روی نهند
زاهدان خرقه و سجاده بیکسوی نهند
گوش بر زمزمه ی بلبل خوشگوی نهند
تو بجز سایه سرو و طرف جوی مجوی
گل سوری دگر از چهره برافکند نقاب
قدح لاله شد از ژاله پر از باده ی ناب
ساقیا وقت صبوحست بده جام شراب
پیش رخسار تو گو صبح جهانتاب متاب
با گل روی تو گو گلاله ی خودروی مروی
آنکه بر لاله کند سنبل پرچین پرچین
من دلسوخته فرهادم و لعلش شیرین
بجز از باغ جمالش گل صد برگ مچین
روی او بین و دگر چشمه ی خورشید مبین
زلف او بوی و دگر سنبل خوشبوی مبوی
دوستان پند دهند که مکن یاد وصال
که خیالست که بینی دگرش جز بخیال
تنت از مویه چو موئی شد و از ناله چونال
بعد ازین در غم آن سرو سمن بوی منال
بیش ازین بی رخ انماه زره موی مموی
چون شود مطربه ی پرده سرا پرده سرای
این غز را بهمین لهجه و این پرده سرای
کای بهار چمن و سو خرامان سرای
طوطی منطق خواجو چو شود نغمه سرای
سخن از زمزمه ی بلبل خوشگوی مگوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییهای طبیعت و عشق میپردازد. شاعر به بزم شراب و لذت از زندگی اشاره میکند و بر زیباییهای گل و سرو تأکید میورزد. او به معشوق خود اشاره میکند و تأکید میکند که باید از زیباییهای او لذت برد، چرا که این لحظات تنها یک بار اتفاق میافتند. شاعر همچنین به زهد و زندگی خالی از عشق اشاره میکند و میگوید که یاد وصال معشوق تنها یک خیال است. در نهایت، او از زیباییهای بهار و عشق سخن میگوید و تأکید دارد که زندگی باید غرق در زیبایی و لذت باشد.
هوش مصنوعی: وقتی دوستان در حال نوشیدن شراب هستند، به گلبرگهای گل و زیبایی آن نگاه میکنند و به جوانی و زیبایی خودشان توجه میکنند.
هوش مصنوعی: زاهدان، پارچههای عبادت و سجادههای خود را به دور میاندازند و به گوش دادن به نغمههای دلنواز بلبل مشغول میشوند.
هوش مصنوعی: به جز سایهی درخت سرو و حاشیهی رودخانه، به جایی دیگر نرو.
هوش مصنوعی: گل سرخ دوباره چهره خود را نمایان کرد و لیوانی پر از شراب گل لاله به خاطر باران زیبایی، پر از نوشیدنی خالص و ناب شد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، وقت صبح رسیده است، جام شراب را به من بده تا در برابر چهرهات بنوشم. مبادا که صبح روشناییاش را از ما بگیرد و نگذارد در کنار تو لذت ببرم.
هوش مصنوعی: با چهره زیبای تو، گلی همچون خودت را نوشتم.
هوش مصنوعی: کسی که به گل لاله توجه میکند، مانند سنبلهای دور هم چیده شده است. من فردی دلسوخته و پریشانحال هستم و عشق او برایم لذیذ و دلپذیر است.
هوش مصنوعی: جز این که در باغ زیبایی او گلهای صدبرگ را بچینی، دیگر هیچ چیز را نبین؛ به چهرهاش نگاه کن و به چشمهی خورشید ننگر.
هوش مصنوعی: موی او بوی خوشی دارد و سنبل نیز عطر دلنشینی میدهد.
هوش مصنوعی: دوستان به من نصیحت میکنند که به یاد وصل و دیدار او نباشم، زیرا این فقط خیال است و نمیتوانی او را جز در خیال ببینی.
هوش مصنوعی: تن تو از گریه و ناله به حالتی خاص تغییر کرده و از این پس باید به یاد آن سرو سمن غمگین باشی.
هوش مصنوعی: بیش از این نمیتوانم بدون تو و زیباییات زندگی کنم.
هوش مصنوعی: وقتی که خواننده یا نوازنده در پردهخانه به اجرای این غزل بپردازد، باید با همان لهجه و حال و هوای خاصی که دارد، پردهخانه را تزیین کند.
هوش مصنوعی: ای بهار، تو به چمن و باغ زیبایی میبخشی و در حالی که طوطی من در خانهام میرقصد، آواز نغمهای از سر میزنم.
هوش مصنوعی: صحبت کردن دربارهی زمزمهی بلبل خوشزبان، نیازی به گفتن ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.