گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خواجوی کرمانی

تو مپندار که بر طرف چمن

چون رخ و قامتت ای سیمین تن

گل و شمشادی هست

در دهان تو نگنجد سخنی

گرچه شیرین دهنت گاه سخن

نرخ شکّر بشکست

هرکه رخسار دلافروز تو دید

دل شوریده بوجهی احسن

در سر زلف تو بست

هندوانند در آن زلف سیاه

روز و شب کرده بر آتش مسکن

همه خورشید پرست

هر زمانی من دلسوخته را

بدود اشک و بگیرد دامن

که کجا خواهی جست

فتنه باشد که در آئی روزی

نیمه مست از در کاشانه ی من

قدح باده بدست

گوش کن ناله خواجو بصبوح

چون بوقت سحر از طرف چمن

نغمه ی بلبل مست

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
خواجه عبدالله انصاری

ما شئت کان وان لم اشأ

و ما شئت ان لم تشا لم یکن

خلقت العباد علی ما علمت

ففی العلم یجری الفتی والمسن

فهذا مننت و هذا خذلت

[...]

مسعود سعد سلمان

هندسی یاری ای یار عزیز

بر تو هندسه چون تو بر من

گر به قولت نشود نقطه همی

منقسم ای صنم نقطه دهن

از برای چه دهان تو همی

[...]

سنایی

چون من و چون تو شد ای دوست چمن

یک چمانه من و تو بی تو و من

توی بی‌تو چو بهار اندر بت

من بی من به بهار تو شمن

توبهٔ سست بروتان شده‌است

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
میبدی

فما شئت کان و ان لم نشأ

و ما شئت ان لم نشأ لم یکن

خلقت العباد علی ما علمت

ففی العلم یمضی الفتی و المسن

علی ذا مننت و هذا خذلت

[...]

سید حسن غزنوی

گاه آن است که طفلان چمن

اندر آیند چو عیسی به سخن

گه گشایند دهان از لاله

گه نمایند زبان از سوسن

مددی از دم عیسی است نسیم

[...]

مشاهدهٔ ۸ مورد هم آهنگ دیگر از سید حسن غزنوی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه