خواجوی کرمانی
»
دیوان اشعار
»
صنایع الکمال
»
حضریات
»
قطعات
»
شمارهٔ ۱۴ - کتب الی ملک الواعظیم ظهیر الدین طوطی الواعظ
ای آفتاب اوج معانی که از علّو
قدرت ورای کنگره قصر مشتریست
وی صدر روزگار که صدر رفیع تو
بالاتر از مدارج نه چرخ چنبریست
رشحی زنهر جود تو دریای قلزمست
عکسی ز نور رای تو خورشید خاوریست
هر چند رایت از ید بیضا نمونه ئیست
لیکن بدایع سخنت سحر سامریست
باشد غذای طوطی شیرین سخن شکر
شیرین تر آنکه طوطی نطق تو شکّریست
بیمست تا حسود تو از غصّه جان دهد
زینسان که شیوه ی سخنت روح پروریست
ادراک هر کسی نرسد در دقایقت
کار کیست قیمت جوهر که جوهریست
چون ظاهرست در سخنت نطق عیسوی
سر پیش لطف طبع تو ننهادن از خریست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.