گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خواجوی کرمانی

ای خط سبز تو همچون برگ نیلوفر در آب

قند مصر از شور یاقوت تو چون شکر در آب

عنبرین خطت که چون مشک سیه بر آتشست

می نماید گرد آتش گردی از عنبر در آب

بر گل خودروی رویت کابروی حسن از اوست

سبزه ی سیراب را بنگر چو نیلوفر در آب

تا بر آب افکند زلفت چنبر از سیلاب چشم

پیکرم بین غرقه در خونست چون چنبر در آب

مردم دریا نیندیشد ز طوفان زان سبب

مردم چشمم فرو بر دست دایم سر در آب

گرچه زر در خاک می جویم که از خاکست زر

روی زردم بین در آب دیده همچون زر در آب

عیب مجنون گو مکن لیلی که شرط عقل نیست

گر نداند حال دردش گو برو بنگر در آب

کشتیی بر خشک میرانیم در دریای عشق

وین تن خاکی ز چشم افتاده چون لنگر در آب

چون بنوک خامه خواجو شرح مشتاقی دهد

چشم خونبارش دراندازد روان دفتر در آب

 
 
 
صائب تبریزی

دست و پا گم می کند موج سبک لنگر در آب

خویشتن را می کند گردآوری گوهر در آب

عاشق حیران همان در وصل گرم جستجوست

ماهیان از شوق آب آرند بیرون پر در آب

زنگ کلفت از دل من باده نتوانست برد

[...]

قصاب کاشانی

گفتگویت در تبسم می‌کند شکر در آب

خورده بس لعل لبانت غوطه چون گوهر در آب

اصل معنی یافت چون عارف ز خط عارضت

از بغل آورد بیرون ریخت صد دفتر در آب

دل چو در خون می‌نشیند شوقش افزون می‌شود

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه