گنجور

 
خواجوی کرمانی

ایخسرو سرفراز گردون

بر خاک در تو سر نهاده

هر صبح صبوحیان انجم

بر یاد تو نوش کرده باده

این کوکب زرنگار می خیست

از پای تکاورت فتاده

زربخش مرا و اسب و جامه

تا کار دلم شود گشاده

در راه بیکدرم نیرزد

دینار برهنه و پیاده

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
قوامی رازی

معشوق و بهار و باغ و باده

بادا همه را خدای داده

خوش باشد باغ و سبزه خاصه

باحوروشی پری نژاده

جانا سوی باغ کی خرامی

[...]

سید حسن غزنوی

ای پای بر آسمان نهاده

دستت در گنجها گشاده

آوازه جود زر فشانت

در گنبد سیم گون فتاده

روی از لطفت چو گل ز مهتاب

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

ای از پی حلّ و عقد دایم

در بند و گشایش او فتاده

جز با محرم ز غایت حفظ

راز دل خود برون نداده

سرکوفته یی و از صلابت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال‌الدین اسماعیل
مولانا

جان آمده در جهان ساده

وز مرکب تن شده پیاده

سیل آمد و درربود جان را

آن سیل ز بحرها زیاده

جان آب لطیف دیده خود را

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه