زغن شکلی که در فصل بهاران
صفیر از بلبل خوشگو بدزدد
اگر ره یابد اندر باغ رضوان
درخت طوبی از مینو بدزدد
وگر بر زلف خوبان دست یابد
سواد از طرّه ی هندو بدزدد
سحر چون بگذرد بر طرف بستان
فریب از نرگس جادو بدزدد
زبان بلبل خوشگو ببندد
نسیم از سنبل خوشبو بدزدد
نشاید کو بصحرا راه یابد
که رنگ از لاله ی خودرو بدزدد
گرش باشد سوی جیحون گذاری
بحیله قلعه ی آمو بدزدد
گهی بینی که فرصت گوش دارد
ز پیش هر دو چشم ابرو بدزدد
اگر در بحر عمّان غرقه گردد
یقینم کز صدف لؤلؤ بدزدد
سر موئی مر او را دسترس نیست
وگر باشد ز سرها مو بدزدد
ز بی آبی بطرف جویباران
چو فرصت یابد آب از جو بدزدد
بترکستان گرش باشد گذاری
کلاه از تارک قید و بدزدد
گرم در خاطر آرد معنی بکر
نیارم گفتن آنرا کو بدزدد
عجب نبود اگر اینگونه دزدی
لقب از کنیت خواجو بدزدد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.