تا چه دیوند که خاتم ز سلیمان طلبند
یا چه گبرند که آزار مسلمان طلبند
خلق دیوانه و از محنت دیوان در بند
وین عجبتر که ز دیوان زر دیوان طلبند
آسیائی که فتادست و ندارد آبی
دخل آن جمله بچوب از بن دندان طلبند
هر کجا سوخته ئی بی سر و سامان یابند
وجه سیم سره زان بی سر و سامان طلبند
خون رُهبان که شود کشته ز رهبان خواهند
راه رهبان که بود مرده ز رُهبان طلبند
بستان از سر میدان سر مردان جویند
بخدنک از بن پیکان سر نیکان طلبند
همچو دو نان بدو نان صاحب بیسیمانند
وجه یک نان نه و ایشان بسنان نان طلبند
خوک شکلند و حدیث از خر عیسی رانند
دیو طبعند و همه ملک سلیمان طلبند
تا در آفاق زنند آتش بیداد به تیغ
آتش از چشمه ی خورشید درخشان طلبند
در چنین فصل که بی برگ بود شاخ درخت
از درختان چمن برگ زمستان طلبند
این زمان مایه ی دریاچه بود کاین جویند
پس از این حاصلی از کان چه بود کان طلبند
سکه ئی زان زر امروز که دیدست درست
کاین جماعت بچنین حیله و دستان طلبند
قیمت دل نشناسند و زهر قصابی
دل پر خون و جگر پاره ی بریان طلبند
هر دکانی که بیابند دو کان پندارند
وز هران خانه که بینند زر خان طلبند
همچو شیطان همه در غارت ایمان کوشند
لیک این مان بترست از همه کایمان طلبند
دیت خون نریمان ز کریمان خواهند
حاصل ملکت ساسان ز خراسان طلبند
آن سیاوش که قتلش بجوانی کردند
خونش از طایفه امروز ز پیران طلبند
تاختن بر سر بیژن ز پی زال برند
وانگه از زال زرسام نریمان طلبند
خبر یوسف گمگشته ز گرگان پرسند
صبر ایوب بلا دیده ز کرمان طلبند
تا کلاه از سر سلطان فلک بربایند
هر زمان راه برین بر شده ایوان طلبند
از پی آنک نتاج بره و بز گیرند
کاخ بهرام و ره خانه ی کیوان طلبند
دخل هر ماهه ی انجم ز طبایع خواهند
خرج هر روزه ی اجرام زارکان طلبند
شهر و ایشان بمثل چون خر و ویران و بغضب
هر یکی گنجی ازین منزل ویران طلبند
مردم گرسنه دلتنک شد از بی نانی
گرده خور بزر از گنبد گردان طلبند
خواجگان روی بخواجو نتوانند نمود
مگر آن دم که ز لطفش در و مرجان طلبند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نقد اجتماعی و روحیات انسانی پرداخته و به نوعی از طمع، جهل و دروغگویی جامعه سخن میگوید. شاعر به تضاد و تناقضهای موجود در رفتار مردم اشاره میکند که در جستجوی مال و منال هستند و در عین حال از حقیقت و ارزشهای والای انسانی غافلاند. او به مصداقهایی از این رفتارها اشاره کرده و میگوید که مردم به دنبال چیزهای بیارزش و غیرواقعی میگردند، در حالی که حقیقت و معانی عمیق زندگی را نادیده میگیرند. به طور کلی، شعر یک انتقاد تند نسبت به وضعیت جامعه و جستجوی بیمورد مردم پیش میبرد.
هوش مصنوعی: ببینید چه کسی میتواند خواستههای بزرگ داشته باشد، مانند اینکه انگشتری از سلیمان بخواهد، یا چه کسانی هستند که میخواهند به مسلمانان آسیب برسانند.
هوش مصنوعی: مردم دیوانهاند و از رنج و درد دیوان در زنجیرند. جالبتر آنکه از دیوانی که دارای طلا و ثروت است، طلب کمک و درخواست دارند.
هوش مصنوعی: آسیابی که دیگر کار نمیکند و آبی ندارد، همه میخواهند از آن بهرهبرداری کنند و دسترنجشان را به چنگ آورند.
هوش مصنوعی: هر جا که آتش و ویرانی وجود دارد و از هم گسیخته است، افرادی که به دنبال نجات و ساماندهی هستند، باید از آن بینظمی و آشفتگی، جواهراتی از ارزش و زیبایی را استخراج کنند.
هوش مصنوعی: اگر خون راهب (زاهد) ریخته شود، کسانی که به راه آن رهبان میروند، دیگر به دنبال او نمیگردند؛ زیرا میدانند که او دیگر در میان آنان نیست و باید به دنبال رهنمودهای او باشند، نه به دنبال خود او.
هوش مصنوعی: در میدان، مردان از باغ میوه میچینند و از ته تیرک، نیکان را جستجو میکنند.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به تفاوت و تبادل اشاره دارد. گویی دو نان به دو دسته یا دو مورد که به هم مرتبط هستند، اشاره میکند و نشان میدهد که اگرچه ممکن است هر کدام از آنها ارزش خاصی داشته باشند، اما در نهایت، یک نان واحد اهمیت بیشتری دارد و آنها برای کسب نان بیشتر تلاش میکنند. به عبارت دیگر، مفهوم وفور و نیاز به چیزهای بیشتر در زندگی را بیان میکند.
هوش مصنوعی: تعدادی از افراد به ظاهر زیبا و فریبنده هستند اما در باطن، ناپاک و بیاخلاقاند. آنها در ظاهر به دنبال قدرت و ثروت هستند، ولی در واقعیت از اصول و ارزشهای انسانی دورند.
هوش مصنوعی: در اینجا میگوید که بیداد و ظلم به قدری گسترش یافته که حتی در آسمانها هم طغیانی صورت میگیرد، و از سوی دیگر، از چشمهی نورانی خورشید، امید و روشنی میطلبند تا بر این ظلمت غلبه کنند.
هوش مصنوعی: در این فصل که درختان بیبرگ شدهاند، شاخههای درخت از درختان چمن درخواست برگهای زمستانی میکنند.
هوش مصنوعی: این زمان، منبع و سرچشمهای برای دریاچهای است که این جویندگان در آینده، از آن بهرهبرداری خواهند کرد. آنها خواهان دستیابی به آنچه از این منبع استخراج میشود، هستند.
هوش مصنوعی: امروز سکهای از طلا را دیدم که نشان میدهد این مردم به دنبال تزویر و حیله هستند.
هوش مصنوعی: قیمت دل را نمی شناسند و در عوض، قربانی کردن و زخم کاری را مد نظر دارند و در پی خواسته های خود هستند، حتی اگر این خواسته ها بر دل و جان دیگران آسیب بزنند.
هوش مصنوعی: هر جایی که به دنبال چیزی باشند، فکر میکنند آنجا را پیدا کردهاند و از هر خانهای که ببینند، طلا و ثروت را طلب میکنند.
هوش مصنوعی: همانطور که شیطان تلاش میکند ایمان مردم را به نابودی بکشاند، برخی افراد نیز در پی غارت ایمان دیگران هستند. اما من از این افراد بیشتر میترسم، زیرا آنها در جستجوی ایماناند، نه اینکه ایمان را از بین ببرند.
هوش مصنوعی: افراد بخشنده و بزرگوار به دنبال خون نریمان هستند و در جستجوی ملک ساسانیان از خراسان خواهند بود.
هوش مصنوعی: آن سیاوش که در جوانی به قتل رسید، امروز خون او را از میان پیران قبیله طلب میکنند.
هوش مصنوعی: بر سر بیژن حمله کردند تا به زال برسند و سپس از زال از رستم نریمان درخواست کنند.
هوش مصنوعی: اگر کسی به دنبال یوسف گم گشتهاش باشد، باید از مردم گرگان بپرسد و اگر کسی به دنبال صبر ایوب است، باید از مردم کرمان کمک بگیرد.
هوش مصنوعی: هر زمان که بخواهند، میتوانند تاج و کلاه از سر پادشاه آسمان بربایند و این خود به نوعی نشاندهنده قدرت و اراده انسانی است که میخواهد به عرش برسد و بالاترین مقامها را طلب کند.
هوش مصنوعی: به دنبال آنکه فرزندان بره و بز را بگیرند، سراغ کاخ بهرام و مسیر خانه کیوان را میگیرند.
هوش مصنوعی: در هر ماه، اجرام آسمانی میخواهند هزینههایی را از طبیعت برداشت کنند، و در هر روز، اجرام زمین تلاش میکنند تا نیازهای خود را تأمین کنند.
هوش مصنوعی: شهر و مردمش مانند خر و ویرانهاند و هر کدام از آنها در این خانه خراب، گنجی را جستجو میکنند.
هوش مصنوعی: مردم به خاطر نبود نان و گرسنگی دلشان پر از غم شده و از زندگی خستهاند، به دنبال روزی و غذای کافی هستند تا نیازهایشان برطرف شود.
هوش مصنوعی: بزرگان و افراد با مقام نمیتوانند خود را به نمایش بگذارند، مگر زمانی که از مهربانی و لطفش در خواست کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
طالبان سر کویت رخ جانان طلبند
رخ جانان نه مرادست مگر جان طلبند
این دلیلیست که در صورت خوبان همه خلق
گشته حیران جمالند و همه آن طلبند
چون تویی مایه درمان دل عشاقان
[...]
عارفان از دو جهان صحبت جانان طلبند
تنگ چشمان گدا ملک سلیمان طلبند
اعتباری نکنند اهل دل آن طایفه را
که نه از بهر لقا روضه رضوان طلبند
بی لب و چشم و رخ و زلف تو ذوقی ندهد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.