خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۱ تا گشت سر کوی مغان منزل من حل گشت به یمن عشق هر مشکل من بر غم چه نهم تهمت بیهوده که هست پیمانهٔ پر بادهٔ حسرت دل من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حال خود در کوی مغها میپردازد و میگوید که عشق تمام مشکلاتش را حل کرده است. او به غم و اندوه خود اشاره میکند و بر این باور است که نمیتوان به آنها تهمت زد، چرا که دلش پر از حسرت و خواستههایی است.
هوش مصنوعی: به محض اینکه به کوی مغان رسیدم، همه مشکلاتم حل شد. عشق باعث شد که همه دشواریهایم برطرف شوند.
هوش مصنوعی: چرا به غم خود تهمت بیهوده بزنم، که دل من پر از حسرت و آرزوهای ناکام است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در عشق تو من کیم که در منزل من
از وصل رُخت گلی دمد بر گل من
این بس نبود ز عشق تو حاصل من
کاراستهٔ وصل تو باشد دل من
از عشق تو این بس نبود حاصل من؟
کآراسته وصل تو باشد دل من؟
ای عشق رخت واقعهٔ مشکل من
بی حاصلی از فراقِ تو حاصل من
از سنگدلی تو دلم میسوزد
ای کاش بسوختی دلت بر دل من
هرگز نرود مهر تو پاک از دل من
گر نیز شود زیر زمین منزل من
صد سال برآید و بپوسد تن من
هم بوی وصال تو دمد از گل من
امشب که رسید دوست در منزل من
شد جان و دل از حضورش آب و گل من
آیینه دل یافت صفا از رویش
ای صبح مکن تیره صفای دل من
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.