جو به جو عشقت شمار دم زدن بر من گرفت
جوجوم کرد و چو بشنید آه من بر من گرفت
آهی از عشقت درون دل نهان میداشتم
چون برون شد بیمن او راه دهن بر من گرفت
عشقت آتش در من افکند و مرا گفتا منال
نالهٔ آتش بگاه سوختن بر من گرفت
دل به دست خویشتن شد کشته در پای غمت
خود به خود کرد این و جرم خویشتن بر من گرفت
عشق میخواهد که چون لاله برون آیم ز پوست
من چو گل بودم درون پیرهن بر من گرفت
گفتم آخر درد خاقانی دوا یابد به صبر
چون طبیب عشق بشنید این سخن بر من گرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلتنگی شاعر است. او احساس میکند که عشقش به صورت مداوم بر او تاثیر میگذارد و آه و ناله او به گوش معشوق میرسد. شاعر در دل خود آتش عشق را حس میکند و از درد و غمش رنج میبرد. او با اشاره به اینکه دلش در پای عشق کشته شده، بیان میکند که باید از پوست خود بیرون بیاید و به صبر پناه ببرد. در نهایت، به نظر میرسد که عشق به او یادآوری میکند که باید با دردهایش مواجه شود.
هوش مصنوعی: عشق تو در هر جا به من اثر گذاشت و محو زیباییات شدم. وقتی صدای آه و نالهام را شنیدی، بیشتر در دلم جا گرفتی.
هوش مصنوعی: در دل من از عشق تو غمی پنهان بود. وقتی که تو بدون من رفتی، آن غم به صورت سخن از دلم بیرون آمد و به من آسیب رساند.
هوش مصنوعی: عشق تو در وجود من شعلهور شد و به من گفت که از ناله کردن در زمان سوختن پرهیز کن.
هوش مصنوعی: دل خود را به دست خودم سپردم و در پی غمت جانم را از دست دادم. خودخواهی و گناه خودم را بر دوش من گذاشت.
هوش مصنوعی: عشق میخواهد که همچون لاله به بیرون بیایم؛ از پوست و ظاهرم به در آیم، زیرا در درون پیراهنم مانند گلی هستم که در انتظار شکفتن است.
هوش مصنوعی: گفتم روزی درمان دردهای خاقانی (شاعر) به صبر و شکیبایی خواهد رسید، اما وقتی عشق این را شنید، بر من تاثیر گذاشت و درگیر شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.