به دو میگون لب و پسته دهنت
به سه بوس خوش و فندق شکنت
به زره پوش قد تیر وشت
به کمانکش مژهٔ تیغ زنت
به حریر تن و دیبای رخت
به ترنج بر و سیب ذقنت
به دو نرگس، به دو سنبل، به دو گل
بر سر سرو صنوبر فکنت
به می عبهر آن سرخ گلت
به خوی عنبر آن یاسمنت
به گهرهای تر از لعل لبت
به حلیهای زر از سیم تنت
به فروغ رخ زهره صفتت
به فریب دل هاروت فنت
به نگین لب و طوق غببت
این ز برگ گل و آن، از سمنت
به دو مخمور عروس حبشیت
خفته در حجلهٔ جزع یمنت
به بناگوش تو و حلقهٔ گوش
به دو زنجیر شکن بر شکنت
به سرشک تر و خون جگرم
بسته بیرون و درون دهنت
به شرار دل و دود نفسم
مانده بر عارض جعد کشنت
به نیاز دل من در طلبت
به گداز تن من در حزنت
به دو تا موی که تعویذ من است
یادگار از سر مشکین رسنت
به نشانی که میان من و توست
نوش مرغان و نوای سخنت
که مرا تا دل و جان است بجای
جای باشد به دل و جان منت
دوستتر دارمت از هر دو جهان
دوستتر دارم از خویشتنت
تو بمان دیر که خاقانی را
دل نمانده است ز دیر آمدنت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پاک و ناپاک بشوید ز تنت
برد آلایش چرک از بدنت
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.