میخور که جهان حریف جوی است
آفاق ز سبزه تازه روی است
بر عیش زدند ناف عالم
اکنون که بهار نافه بوی است
از زهد کنار جوی کاین وقت
وقت طرب و کنار جوی است
شو خوانچه کن و چمانه در خواه
زان یوسف ما که گرگ خوی است
گرگ آشتی است روز و شب را
و آن بت شب و روز جنگجوی است
خاقانی گفت خاک اویم
جان و سر او که راست گوی است
گفتی ز سگان کیست افضل
گر هست هم از سگان اوی است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر طبع که او خلاف جوی است
چون پردهٔ کج خلاف گوی است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.