دردی که مرا هست به مرهم نفروشم
ور عافیتش صرف دهی هم نفروشم
بگداخت مرا مرهم و بنواخت مرا درد
من درد نوازنده به مرهم نفروشم
ای خواجه من و تو چه فروشیم به بازار
شادی بفروشی تو و من غم نفروشم
رازی که چو نای از لب یاران ستدم من
از راه زبان بر دل همدم نفروشم
آری منم آن نای زبان گم شده کاسرار
الا ز ره چشم به محرم نفروشم
چون نای شدم سر چو زبان گم شده خواهم
تا پیش ز کس دم نخرم دم نفروشم
من نیست شدم نیست شدن مایهٔ هستی است
این نیست به هستی ابد کم نفروشم
کو تیغ که مفتاح نجات است سرم را
کان تیغ به صد تاج سر جم نفروشم
لب خنده زنان زهر سر تیغ کنم نوش
زهری که به صد مهرهٔ ارقم نفروشم
دستار به سرپوش زنان دادم و حقا
کنرا به بهین حلهٔ آدم نفروشم
زان مقنعه کان شاه به بهرام فرستاد
یک تار به صد مغفر رستم نفروشم
زین خام که دارد جگر پخته تریزش
پرزی به هزار اطلس معلم نفروشم
این یک شبه خلوت که به هر هفته مرا هست
حقا که به شش روز مسلم نفروشم
گفتی نکنی خدمت سلطان، نکنم نی
یک لحظه فراغت به دو عالم نفروشم
گویند که خاقانی ندهد به خسان دل
دل کو سگ کهف است به بلعم نفروشم
بر کور دلان سوزن عیسی نسپارم
بر پردهدران رشتهٔ مریم نفروشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق انسانی و ارزشهای درونی شاعر میپردازد. شاعر از درد و مرهم سخن میگوید و تأکید میکند که هیچ چیز را به قیمت رنج و عافیتش نمیفروشد. او بر این باور است که درد و شادی، رازداری و سکوت چیزهای ارزشمندی هستند که نمیتوان به سادگی به بازار عرضه کرد. همچنین، شاعر احساس میکند که از عمیقترین رازها و ارتباطاتش نمیتواند دست بکشد و خود را به صورت نای گمشده تعبیر میکند. در نهایت، او به اهمیت عدم فریب خوردن از ارزشها و چیزهای دنیوی تأکید میکند و دلش را در برابر خسان و کور دلان نمیفروشد. این اشعار نشاندهنده عمیقترین بخشی از وجود انسان است که گاهی از شناخت آن غافل هستیم.
هوش مصنوعی: دردی که دارم را با هیچ درمانی عوض نمیکنم، حتی اگر آرامش و راحتیام را به من بدهند.
هوش مصنوعی: دردم را با مرهمی که میگذارد تسکین میدهد، اما نمیتوانم درد خود را به این مرهم واگذار کنم. چون این درد، نوازندهای است که به من لطف دارد و نمیخواهم با چیزی عوضش کنم.
هوش مصنوعی: ای دوست، چه چیزی از من و تو در بازار زندگی میتوان فروخت؟ تو میتوانی شادی را به فروش برسانی، اما من هرگز غم خود را نمیفروشم.
هوش مصنوعی: راز و رازی که از دوستانم به دست آوردهام، مانند نایی است که از آن مدتی خواندهام. اما این راز را با زبان به کسی نمیگویم و همچنان در دل خود نگه میدارم.
هوش مصنوعی: بله، من همان نیای هستم که زبانم را گم کردهام. رازهایی دارم که تنها از طریق نگاه به معشوق، میتوانم آنها را بیان کنم و هرگز این اسرار را به غیر از او نخواهم فروخت.
هوش مصنوعی: به مانند بادی که در نی جریان دارد، میخواهم با زبان خودم حرف بزنم و نخواهم از کسی تأثیر بگیرم یا کلامم را بفروشم.
هوش مصنوعی: من به حالت نیستی رسیدهام و این حالت نیستی، اساس وجود است. این نیستی را که خود آن را تجربه میکنم، هرگز به وجود ابدی و پایدار معادل نخواهم فروخت.
هوش مصنوعی: بیا بینم آن تیغی که راه نجات من است، چون من این تیغ را به ارزش صد تاج سر جم نمیفروشم.
هوش مصنوعی: لبخند و شادی را به گونهای از بین میبرم که مانند زهر سر تیغ میشود، و این زهر را به قیمت خیلی زیادی نمیفروشم.
هوش مصنوعی: به زنان دستاری دادم و به راستی حاضر نیستم که این را با بهترین پوشش آدمی عوض کنم.
هوش مصنوعی: از آن مقنعهای که شاه به بهرام فرستاد، یک تارش را به صد کلاهخود رستم نمیفروشم.
هوش مصنوعی: من این استعداد و احساسات عمیقم را که مثل جگر پخته است، به هیچ قیمتی نمیفروشم، حتی اگر هزاران لباس نفیس داشته باشم.
هوش مصنوعی: این یک شب آرامش که هر هفته برای من وجود دارد، حقیقتاً به هیچ قیمتی نمیتوانم آن را با شش روز دیگر معاوضه کنم.
هوش مصنوعی: گفتی که اگر برای سلطان خدمت نکنم، قید آرامش را میزنم و حاضر نیستم حتی یک لحظه از دو جهان را بفروشم.
هوش مصنوعی: میگویند که خاقانی نسبت به افراد پست بیاعتناست و دل باخته و وابسته به آنها نیست، زیرا دل او به ارزشمندتری چون حقیقت و معنویت متصل است و نمیتواند آن را به راحتی به کسانی که ارزش کمتری دارند، بفروشد.
هوش مصنوعی: من به افرادی که نادان و کور دل هستند، شفای عیسی را نخواهم بخشید و نمیخواهم رازهای مقدس و ارزشمند را به کسانی که درک درستی ندارند، بفروشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هرگز گله از دوست به محرم نفروشم
گر مشتریم دوست شود هم نفروشم
از شورش غم با در و دیوار به حرفم
رفت آن که به آسوده دلان غم نفروشم
هرگز نگشایم در دکان غم دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.