از دهر غدر پیشه وفائی نیافتم
وز بخت تیره رای صفایی نیافتم
بر رقعهٔ زمانه قماری نباختم
کورا بهر دو نقش دغایی نیافتم
آن شما ندانم و دانم که تا منم
کار زمانه را سر و پایی نیافتم
سایه است همنشینم و ناله است همدمم
بیرون ازین دو، لطف نمائی نیافتم
ای سایه نور چشمی و ای ناله انس دل
کاندر یگانگی چو شمایی نیافتم
از دوستان عهد بسی آزمودهام
کس را بگاه عهد وفایی نیافتم
زین پس برون عالم جویم وفا و عهد
کاندر درون عالم جایی نیافتم
بر سینه شاخ شاخ کنم جامه شانهوار
کز هیچ سینه بوی رضایی نیافتم
مانا که مردمی به عدم بازرفت از آنک
نگذشت یک زمان که جفایی نیافتم
در بوستان عهد شنیدم که میوهاست
جستم به چند سال و گیایی نیافتم
زان طبخها که دیگ سلامت همی پزد
خوشخوارتر ز فقر ابایی نیافتم
بر زخمها که بازوی ایام میزند
سازندهتر ز صبح دوایی یافتم
خاقانیا بنال که بر ساز روزگار
خوشتر ز نالهٔ تو نوایی نیافتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ناامیدی و بیوفایی زندگی و زمانه سخن میگوید. او اشاره میکند که از دهر و بخت، هیچ وفا و صفایی نیافته و در بازی زمانه نیز شکست خورده است. شاعر به تنهایی و همراهی با درد و ناله اشاره میکند و میگوید که مانند کسی که به دنبال محبت و دوستی است، او نیز در میان دوستان، کسی را وفادار نیافته است. او از سرگردانی و جستجوی وفا در دنیای خارج از خویشتن سخن میگوید و در نهایت، از زخمهای ایام و نالههای روزگار شکایت میکند و بر این باور است که حتی در میان شادیها و میوههای زندگی، نتوانسته است خوشی و رضایتی بیابد. شعر در نهایت احساس عمیق یأس و ناامیدی را انتقال میدهد.
هوش مصنوعی: من در طول زندگی وفای واقعی پیدا نکردم و از سرنوشت نامساعد، هیچ شادی و روشنی نصیبم نشد.
هوش مصنوعی: من در زندگیام هیچگاه آنقدر بیدقت نبودهام که به راحتی درگیر بازی و قمار زمان شوم، چرا که به دنبال دو حقیقت یا حقیقتی واضحتر هستم که نتوانستهام پیدا کنم.
هوش مصنوعی: من نمیدانم چه خبر است و چه میشود، اما میدانم تا زمانی که من هستم، مشکلات و موضوعات روزگار حل و فصل نخواهد شد.
هوش مصنوعی: سایهای همواره در کنارم است و صدای نالهای همراهم دارد. به جز این دو، هیچ لطف و محبتی را در این دنیا نیافتهام.
هوش مصنوعی: ای نور چشمانم، تو سایه منی و ای صدای دل که در تنهایی همچون تو را نیافتهام.
هوش مصنوعی: من از دوستان خود امتحانهای زیادی کردهام و هیچکس را در زمان وفاداری و تعهد پیدا نکردهام.
هوش مصنوعی: از این پس، به دنبال وفا و عهدی در دنیای بیرون میگردم، زیرا در دنیای درون هیچگونه جایی برای آن نیافتم.
هوش مصنوعی: بر سینهام مانند شاخ، پارچهای شبیه به شانه میزنم، زیرا هیچ سینهای را پیدا نکردم که بوی محبت و رضایت را به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که مردم از وجود خود خداحافظی نکردهاند، زیرا هنوز زمانی نگذشته که من آسیب یا بیعدالتی را تجربه نکردهام.
هوش مصنوعی: در باغی که به یاد سالها و فصلها است، متوجه شدم که میوهها را جستجو کردهام، اما نتوانستهام به هیچ گیاهی دست پیدا کنم.
هوش مصنوعی: از آن غذاهایی که در دیگ سلامتی پخته میشود، خوشمزهتر از فقر نیست و من از آن هیچ ابایی ندارم.
هوش مصنوعی: بر روی زخمها، زمانی که سختیهای زندگی به آنها ضربه میزند، دارویی بیشتر سازنده و مؤثر از صبح را پیدا کردم.
هوش مصنوعی: ای خاقان، بگویید و ناله کنید، چرا که در این روزگار خوش، هیچ صدایی بهتر از نالههای تو نشنیدم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.