دل بستهٔ زلف تو شد از من چه نویسد
جان ساکن فردوس شد از من چه نویسد
جانی که تو را یافت به قالب چه نشیند
مرغی که تو را شد ز نشیمن چه نویسد
سرمایه توئی، چون تو شدی، دل که و دین چه
چون روز بشد دیده ز روزن چه نویسد
آن دل که بماند از تو و وصل تو چه باشد
ساغر که شکست از می روشن چه نویسد
پیمود نیارم به نفس خرمن اندوه
با داغ تو پیمانه ز خرمن چه نویسد
گفتم که کشم پای به دامن در هیهات
پائی که به دام است ز دامن چه نویسد
من مست تو آنگه خرد این خود چه حدیث است
یا من ز خرد یا خرد از من چه نویسد
ای تر سخن چربزبان ز آتش عشقت
من آب شدم آب ز روغن چه نویسد
نامه ننویسد به تو خاقانی و عذر است
کز تو به تو نتوان گله کردن، چه نویسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عمیق عشق و دلبستگی شاعر به معشوق است. شاعر از جدایی و درد ناشی از آن صحبت میکند و به حسرتهایی اشاره میکند که عشقش برای او به همراه دارد. او میپرسد که در غیاب معشوق، دل و جان او چه حسی خواهند داشت و چه چیزی میتوانند برای توصیف این احساسات بنویسند. همچنین، او به ناکامی در بیان این احساسات و سردرگمیهای ناشی از عشق اشاره میکند و از دشواریهای ارتباط با معشوق و بیان عواطف حرف میزند. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که سخن گفتن یا نوشتن درباره عشق و دلشکستگیاش عملاً بیثمر است، زیرا هیچ کلمهای نمیتواند عمق این احساسات را به درستی منتقل کند.
هوش مصنوعی: دل من به زلف تو گره خورده و از حال من چه مینویسد؟ جان من که در آرزوی بهشتی شدن است، از سرنوشتم چه خواهد گفت؟
هوش مصنوعی: انسانی که تو را در زندگیاش پیدا کند، دیگر نمیتواند به شکل قبلی خود برگردد. مانند پرندهای که از لانهاش دور شده، دیگر نمیتواند به راحتی به آنجا برگردد.
هوش مصنوعی: تو سرمایه و اصل وجودی هستی. وقتی تو به حقیقت خود رسیدی، دل و دین چه جایگاهی دارند؟ وقتی روز آمد و روشنایی برقرار شد، دیگر از روزن (پنجره) چه چیزی میتوان نوشت؟
هوش مصنوعی: دلهایی که از تو و وصالت دور ماندهاند، چه حال و روزی خواهند داشت؟ مانند لبی که از شراب ناب شکسته باشد، چه چرایی میتوانند بیان کنند؟
هوش مصنوعی: من نمیتوانم با نفس خود بار سنگین اندوه را تحمل کنم؛ با غم تو، دیگر چه چیزی میتوان از این بار برداشت؟
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که وقتی کسی در دام افتاده و دست و پایش درگیر است، نمیتواند به سادگی از آن وضعیت خارج شود. به عبارتی، اگر کسی در مشکلی گرفتار شده، دیگر نمیتواند انتظار داشته باشد که به راحتی از آن رهایی پیدا کند و به دنبال آزادی یا تغییر وضعیت باشد.
هوش مصنوعی: من به شوق و عشق تو دیوانهام، حالا این داستان چیست؟ آیا من از عقل خبر دارم یا عقل از من چه میگوید؟
هوش مصنوعی: ای خوشزبان، من به خاطر عشق تو مثل آبی شدم که از آتش عشق ذوب شده است. این آب مانند روغن چه چیزی میتواند بنویسد؟
هوش مصنوعی: خاقانی به تو نامه نمینویسد و دلیلش این است که از تو نمیتواند شکایت کند، پس چه چیزی باید بنویسد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.