گنجور

 
جویای تبریزی

ای آنکه دلت گشته ز امساک تو خون

نبود دهنت از تو به نانی ممنون

تا بستاند لقمه ز دستت از حرص

آید فم معده از دهانت بیرون

 
sunny dark_mode