نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون آید
ز جوش گریه هیهات است پا از گل برون آید
مجسم گشته حسن معنی گلشن به آیینی
که بو از گل به رنگ لیلی از محمل برون آید
چنان در سینهام بر روی هم بنشسته گرد غم
که اشک از چشم گریان مهرههای گل برون آید
شبی کز یاد رخسارش کند دل مجلسآرایی
ز لب آهم چو دود شمع از محفل برون آید
نمی در سینهام نگذاشت سوز غم مگر زین پس
ز چشمم در لباس اشک خون دل برون آید
همین دل مرد را در خاک و خون عجز غلتاند
برآید با دو عالم گر کسی با دل برون آید
ز فیض گریه بار غم شود چندان سبک جویا
که اشک از دیده گویی عقدههای دل برون آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عمق احساسات عاشقانه و درد و غم ناشی از عشق اشاره دارد. شاعر بیان میکند که خروج از وضعیت عاشقانه و غمگین آسان نیست و اشک و درد درونی او به قدری عمیق است که مانند گلی خشکیده از دلش خارج میشود. او همچنین از زیباییهای عشق و یاد معشوق صحبت میکند و میگوید که یاد او چنان در دلش نشسته است که مانند دود از آتش احساساتش بیرون میآید. در نهایت، شاعر به این نکته میپردازد که با وجود غم و درد، اشکها میتوانند به نوعی آزادکننده و سبککننده باشند و عواطف را نمایان کنند.
هوش مصنوعی: عاشق بیتاب و بیقرار به راحتی نمیتواند از احساسات عمیق خود رها شود و به سادگی نمیتواند از درد و غم خود خارج شود؛ یعنی باید با دلی شاد و آرام یاد بگیرد تا از موانع و دشواریها عبور کند.
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت به حدی رسیده که باغ به تمام معنا شبیه گلستان شده است؛ به طوری که عطر گلها مانند رنگ لیلی (گل مریم) از جاهای مختلف به مشام میرسد و هماهنگی خاصی ایجاد کرده است.
هوش مصنوعی: در دل من چنان غم و اندوهی جمع شده که اشکهایم مانند گلهای بارانزده بیرون میآیند.
هوش مصنوعی: در شبی که یاد چهرهاش دل را پر از شوق میکند، از شدت احساس، آه من مانند دود شمعی از محفل خارج میشود.
هوش مصنوعی: دل من دیگر جایی برای ناراحتی و غم ندارد، اما از این به بعد، اشکهایم به شکل خون از چشمانم بیرون خواهند ریخت.
هوش مصنوعی: دل انسان وقتی در سختی و مشکلات غوطه ور میشود، اگر کسی با شجاعت و اراده به میدان بیاید، میتواند از دل خود فراتر رود و بر مشکلات غلبه کند و به جایگاه بزرگی دست یابد.
هوش مصنوعی: از نعمت گریه، بار سنگین غم سبک میشود؛ چنان که وقتی اشک از چشمها میریزد، به نظر میرسد عقدههای دل نیز آزاد میشوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کجا آسان زقید جسم پای دل برون آید؟
نپوسد دانه تا در خاک کی از گل برون آید؟
عجب رسمی است در دریای بی پایان نومیدی
که هر کس دل به دریا کرد از ساحل برون آید
گرفتم سهل کار عشقبازی را، ندانستم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.