گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جویای تبریزی

دل به قدر عقل هر کس را اسیر غم شود

چون سبک مغزی فزون شد سرگردانی کم شود

آدمیت فوق خوبیها بود، خوارش مگیر

آنکه بتواند ملک گردید، کاش آدم شود

گر غباری ز آستان عشق بنشیند به کوه

سونش الماس جزء اعظم مرهم شود

صبحدم چون بی نقاب آمد به گلشن بوی گل

از گداز شرم بر رخسار او شبنم شود

بسکه در هجر تو، جویا تن به سختی داده است

در رگش مانند مژگان تو نشتر خم شود

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
اهلی شیرازی

گرخم زلفش درآرد سر بدل همدم شود

بر هوا تاج سر اندازد دل و خرم شود

صائب تبریزی

ساغر می دور از آن لبها اگر یک دم شود

خط به گرد ساغر می حلقه ماتم شود

دست ارباب مروت در حنای غفلت است

زخم ما را خون گرم ما مگر مرهم شود

عشق دارد دامها در خاک در هر ذره ای

[...]

طغرای مشهدی

رهبری کو تا دل از سرگشتگی بی غم شود

خضر بیشم کرد سرگردان، که عمرش کم شود!

سرزمین عیش بی نور است، می در جام ریز

کی برافروزد چراغ لاله چون بی نم شود

تاک راکز ابر رحمت در چمن آبستن است

[...]

فیاض لاهیجی

کم کنم شیون نمی‌خواهم که نقص غم شود

پر نگریم خون دل ترسم که دردی کم شود

سال‌ها در چشم ما جا داشتی سودی نداشت

گر پری با مردم این الفت کند آدم شود

شور بختی بین که بر داغ دل بی‌طاقتم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه