گنجور

 
جویای تبریزی

لاله آسا هر که در عشق تو خون آشام شد

از حلاوت پای تا سر یک دهن چون جام شد

بعد مردن هم به راه انتظار ناوکش

استخوانم پای تا سر چشم چون بادام شد

جوهرش چون نبض عاشق بال بیتابی زند

بسکه دور از عکس او آیینه بی آرام شد

زآتش غم سوختند از بس به تن گل‌های داغ

پوست بر اعضا اسیران ترا گلدام شد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
صائب تبریزی

از خط شبرنگ حسن سرکش او رام شد

آن دل چون سنگ آخر بیضه اسلام شد

سایل مبرم کند شیرین لبان را تلخ گوی

از دعای من لب لعل تو خوش دشنام شد

جمع کن خاطر ز تسخیرم که بر پیکر مرا

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
طغرای مشهدی

از خرامش سبزه گلبرگ نهال اندام شد

وز نگاهش لاله همچشم گل بادام شد

آن بت رم کرده را از بس که گفتم رام شو

چون برهمن عاقبت ورد زبانم «رام» شد

جیحون یزدی

چهر نواب از طرب رخشان تر از اجرام شد

صدر خاصش خواند شاهنشاه و بدر عام شد

خاص صدری دید او را شاه و خواندش صدر خاص

وین سخن بی شبهه برشه وحی یا الهام شد

ای بت سیمینه صدرای شاهد رخساره بدر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه