چون شدم از خویش ره در بزم یارم داده اند
رفته ام تا از میان جا در کنارم داده اند
بر مآل خویش خندم یا به اوضاع زمان
من که همچون گل یک خنده وارم داده اند
هر سر مو جوش وحدت می زند بر پیکرم
تا ز دل پیمانهٔ لبریز یارم داده اند
چون گل داغش بخندد در فضای سینه ام
دیدهٔ گریان تر از ابر بهارم داده اند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با مضامینی از عشق و احساسات عمیق نوشته شده است. شاعر از دلتنگی و آرزوی بودن در کنار معشوق سخن میگوید و به عشقش اشاره میکند که او را از خود دور کرده است. او به زیبایی و لطافت احساساتش اشاره میکند و میگوید که چگونه در دلش عشق و شادی وجود دارد، حتی اگر دنیای بیرون نا امیدکننده باشد. همچنین، او از غم و اشکهای خود نیز سخن میگوید که به خاطر محبت و یاد معشوق در او شکل گرفته است. در کل، شعر نمایانگر تضاد بین لذتهای عشق و دردهای ناشی از دوری از معشوق است.
هوش مصنوعی: وقتی از خودم فاصله گرفتم و به میهمانی محبوبم رفتم، به من اجازه دادهاند که از میان دیگران به سمت او بروم.
هوش مصنوعی: من به سرنوشت خود میخندم یا به شرایط زمانهام که همچون گلی لبخند زدهام.
هوش مصنوعی: هر تار موی من با عشق و اتحاد پر از شور و نشاط است، به گونهای که از دل من عشقی مانند پیمانهای لبریز از محبت یارم سرازیر شده است.
هوش مصنوعی: وقتی که عشق و زیبایی او دل را شاد میکند، چشمانم از اشک و غم مثل ابرهای بهار بارانیتر شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق بالادست و جان بیقرارم دادهاند
ساغر لبریز و دست رعشه دارم دادهاند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.