شور آمد آمد صد مدعا گردد بلند
در دل شب چون زلب نام خدا گردد بلند
قمری مستی ست پنداری به پرواز آمده
چون کف خاکستر ما بر هوا گردد بلند
صفحهٔ تصویر سازد پرده های گوش را
چون به یاد عارضی فریاد ما گردد بلند
بی تو سرو آه از بالای ضعف پیکرم
همچو قد کودکان در سالها گردد بلند
سرو او چون جلوه پیرایی کند در صحن باغ
نخل را از هر ورق دست دعا گردد بلند
بر مآل کار خود غیر از کف افسوس نیست
هر کجا بر عاجزی دست جفا گردد بلند
این به طور آن غزل جویا که خان فرموده اند
گر زپای افتاده ای دست دعا گردد بلند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با استفاده از تصویرسازیهای زیبا و استعارهها به احساسات عمیق خود اشاره میکند. او از شور و حالی میگوید که در دل شب و با یاد خدا ایجاد میشود و به نوعی از عشق و دلتنگی سخن میگوید. تصویر قمری که به پرواز آمده، نشاندهنده شادی و نشاط است، در حالی که حسرت و ضعف در غیاب محبوب، شاعر را به یاد دوران کودکی و بیگناهی میبرد. در باغ، سرو نماد زیبایی و نخل نماد دعا و طلبی است که در دل دارد. شاعر به این نتیجه میرسد که در پایان کارش، تنها افسوس و اندوه باقی میماند و در عین حال به جستجوی سلامتی و عشق ادامه میدهد، حتی اگر زمینخورده باشد.
هوش مصنوعی: شور و هیجان زیادی به وجود میآید و صدای درخواستها و خواستهها در دل شب بلند میشود، مانند این که نام خدا به خوبی و به وضوح شنیده میشود.
هوش مصنوعی: قمری احساس شادابی و سرخوشی دارد، گویی به پرواز درآمده است؛ همچون دود ملایمی که از خاکستر ما به سمت آسمان میرود و بالا میرود.
هوش مصنوعی: صداها و یادها در ذهن ما مانند تصویری در پردههای گوش نقش میخوانند، و هنگامی که به یاد چهرهای میافتیم، این یادها به طور بلند و واضح به گوش ما میرسند.
هوش مصنوعی: بدون تو، به شدت ضعیف و رنجور هستم و احساس میکنم که مانند کودکان، در طول سالها به آرامی قد میکشم و بهبود مییابم.
هوش مصنوعی: وقتی سرو زیبای او در باغ خود را نمایان میکند، نخلها از هر طرف به آسمان سر بلند میکنند و مانند دعا درخواست مینمایند.
هوش مصنوعی: نتیجهی کارهایمان جز حسرت و افسوس چیزی نخواهد بود، هر جا که ضعف و ناتوانی باعث شود که به ما ظلم شود.
هوش مصنوعی: اگر در زندگی به مشکل برخوردهای و از پای افتادهای، به یاد داشته باش که باید دعا و درخواست خود را به سوی خدا بالا ببری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آه افسوس از دل خونگرم ما گردد بلند
از شکست شیشه هر کس صدا گردد بلند
بوی خون می آید از فریاد دردآلود من
چون غباری کز زمین کربلا گردد بلند
گوی چوگان فنا شد از تهی مغزی حباب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.