گنجور

 
جویای تبریزی

زاهد از خشکی است کز مینا کند پهلو تهی

ساحل لب تشنه از دریا کند پهلو تهی

از نسیم حرف سرد این نصیحت پیشگان

شمع بزم ما مباد از ما کند پهلو تهی

شهرتش چون قاف بر اطراف عالم می دود

همچو عنقا آنکه از دنیا کند پهلو تهی

در هراسند اهل دل از صحبت دیوانگان

بحر از سیلاب از آن جویا کند پهلو تهی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
صائب تبریزی

جام هیهات است از صهبا کند پهلو تهی

این حبابی نیست کز دریا کند پهلو تهی

آستانش سجده گاه سرفرازان می شود

هر که چون محراب از دنیا کند پهلو تهی

رفت بر باد فنا در یک نفس عمر حباب

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه