گنجور

 
جویای تبریزی

سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ماه

داد داد از درد حرمان وز تغافل آه آه

جسم زارم همچو نبض خسته آید در تپش

گر به این شوخی خرامی بر مزارم گاه گاه

مد آهم بسکه بر گردون رود شبهای هجر

اطلس گردون نماید در نظرها گاه گاه

تا قد طوبی نژادش گلشن آرا گشته است

گل بر اندام صنوبر چون بخندد قاه قاه

مطلبم تعریف ابرو باشد از وصف رخش

چون هلال عید بیند طفل گویده ماه ماه

ما نظر بر بخت خود دست از وصالش شسته‌ایم

گر به یمن عشق شد جویا میسر واه واه

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مسعود سعد سلمان

ماه تیرست ای نموده تیره از روی تو ماه

می درین مه لعل روشن گردد ای مه می بخواه

وقت نعمتهاست لیکن نعمتی چون می مدان

جان بدین گفته که من گفتم گواه آید گواه

دل به می تازه ست تازه جان همی شادست شاد

[...]

امیر معزی

صدهزاران سال میمون باد جشن مهرماه

بر شهنشاهی که دارد صدهزاران مهر وماه

بندگانش مهر و ماه اند وز فرخ طلعتش

روز ایشان هست فرخ‌تر ز جشن مهر ماه

یک تن است او از عدد وز نصرت و تایید هست

[...]

سنایی

در سعادت همچنین آسوده بادی سال و ماه

از بزرگان و ز بزرگی مر ترا اقبال و جاه

وطواط

هست دولت را اساس و هست ملت را پناه

حضرت خوارزمشاه و خدمت خوارزمشاه

خسرو عادل ، علاء دولت ، آن کز عدل اوست

هم خلایق را امان و هم شرایع را پناه

مسند خوارزمشاهی تا مسلم شود بدو

[...]

سوزنی سمرقندی

آنکه روی چرخ را زینت بانجم داد و ماه

داد ملک شرق را زینت بخیل شاه و شاه

شهریار شیردل خوارزمشاه آتسز که هست

در سر شمشیر او پیروزی دین الله

دولتی شاهی که بی کوشش سپهر از بهر او

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه