لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
جامی

از نهانخانه وصل تو جدا افتادم

بین کجا بودم ازین پیش و کجا افتادم

جانم از سطوت بی چونی تو بی چون بود

دور ماندم ز تو در چون و چرا افتادم

اصل هر نغمه که باشد نفس رحمت توست

من ازان نغمه اصلی چو صدا افتادم

داشتم با تو فراغت ز بلی و ز بلا

یک بلی گفتم ودر دام بلا افتادم

بودم از هستی خود تیره دل و تشنه جگر

روی تو دیدم و در بحر صفا افتادم

نیست جایی ز تو خالی به تمنای تو بود

که درین هاویه حرص و هوا افتادم

جامی از جام می عشق توام ای ساقی

دست من گیر به جامی که ز پا افتادم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عراقی

من چه دانم که چرا از تو جدا افتادم؟

نیک نزدیک بدم، دور چرا افتادم؟

چه گنه کرد دلم کز تو چنین دور افتاد؟

من چه کردم که ز وصل تو جدا افتادم؟

جرمم این دان که ز جان دوست‌ترت می‌دارم

[...]

سلمان ساوجی

من سرگشته به دست تو کجا افتادم؟

دست من گیر خدا را، که ز پا افتادم

به کمند سر زلف تو گرفتار شدم

تا چه کردم که درین دام بلا افتادم

گلبن عمر مرا هجر تو از بیخ بکند

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه