آمد ازملک عشق لشکر درد
مرد باید کنون که گیرد مرد
تندبادی ز کوی عشق وزید
که برآمد ز خاکساران گرد
فارغند از جفای یار اغیار
یارما هرچه کرد با ما کرد
هرکس از خم عشق رنگی یافت
عاشق واشک سرخ و چهره زرد
نفس عاشقان جهانسوز است
کار افسردگان بود دم سرد
کاست جانم پی فزایش دوست
چشم بگداخت هرکه جان پرورد
جامی از غیر دوست فرد نشین
دوست فرد است و دوست دارد فرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و درد ناشی از آن است. شاعر به این موضوع اشاره میکند که در دنیای عشق، مردان باید با مشکلات و دردهای آن روبرو شوند. او از تندبادی یاد میکند که از کوی عشق وزیده و میگوید که عاشقان باید از سختیها و جفای معشوقان نگران نباشند. هر کسی که طعم عشق را چشید، تغییر رنگ میدهد و این امر نشاندهنده شدت احساسات آنهاست. نفس عاشقان آتشین است و کسانی که دل در گرو عشق دارند، همچون زخمدیدگان به نظر میرسند. در پایان، شاعر به این نکته میپردازد که دوستی واقعی و عشق به فردیت و شخصیت خاص دوست، اهمیت دارد.
هوش مصنوعی: عشق به مانند یک لشکر از درد به سراغ انسان آمده است و اکنون مرد باید این درد را تحمل کند و با آن روبرو شود.
هوش مصنوعی: تندبادی از طرف کوی عشق وزید که باعث شد از خاک خشتهای گرانبها به بلندایی برسند.
هوش مصنوعی: آنها از بیمحلی دوستان و یاران دگران بیخبرند؛ هر چه بر سر ما آمد، همه نتیجه رفتار خودمان بوده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که از عشق تجربهای به دست آورد، عاشق شده و چهرهاش به خاطر عشق رنگ باخته و اشکهایش مانند خون است.
هوش مصنوعی: عشاق با شور و شوق خود زندگی را میسوزانند و باعث تحرک و انرژی میشوند، در حالی که افسردگان با بیحوصلگی و حالت بیروح خود، زندگی را سرد و بیتحرک میکنند.
هوش مصنوعی: روح من برای رسیدن به دوستانم تنگ شده است، چشمی که جان را پرورش داد، برای کسی که به عشق و دوستی مینگرد، ذوب میشود.
هوش مصنوعی: فردی که با کسی جز دوستش مشغول است، در حقیقت دوستش برای او مهمتر است و به او affection دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اشتر گرسنه کسیمه برد
کی شکوهد ز خار؟ چیره خورد
نانوردیم و خوار و این نه شگفت
که برِ ورد، خار نیست نورد
مردم اندر خور زمانه شدهست
نرد چون شاخ گشت و شاخ چون نرد
از تک اسب و بانگ نعرۀ مرد
کوه یر نوف شد هوا پر گرد
شعر سید محمد ناصر
دل من شاد کرد و خرم کرد
شدم از گرمی طبیعی پوست
همچو تشنه که آب باید سرد
بر دل من نشاط رامش یافت
[...]
صدر اسلام زنده گشت و نمرد
گرچه صورت به خاک تیره سپرد
در جهان بزرگ ساخت مکان
هم بخردان گذاشت عالم خرد
پس تو گویی که مرثیت گویش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.