گنجور

 
جامی

دنیا جیفه است و اهل دنیا

اکثر چو سگان جیفه خواره

جیفه به میان و جیفه خواران

رو کرده در او ز هر کناره

یکدیگر را به زخم دندان

کرده سر و روی پاره پاره

آزاده ازان میانه بیرون

باشد ز کناره در نظاره

گر تو به مثل شماره گیری

آن طایفه را هزار باره

او را به نشیمن فراغت

بیرون یابی ازان شماره

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سوزنی سمرقندی

هان ای کل تا زدم مزن لاف

ای تو بره ریش . . . غراره

در سبلت و ریش خویش بنگر

هست از در عبرت و نظاره

جولاهه کار مانده گوئی

[...]

عطار

چون کشته شدم هزار باره

بر من به چه می‌کشی کناره

از کشتن کشته‌ای چه خیزد

کشته که کشد هزار باره

حاجت نبود به تیغ کشتن

[...]

مولانا

آمد مه و لشکر ستاره

خورشید گریخت یک سواره

آن مه که ز روز و شب برون است

کو چشم که تا کند نظاره

چشمی که مناره را نبیند

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه