اصبحت زایرا لک یا شحنة النجف
بهر نثار مرقد تو نقد جان به کف
تو قبله دعایی و اهل نیاز را
روی امید سوی تو باشد ز هر طرف
می بوسم آستانه قصر جلال تو
در دیده اشک عذر ز تقصیر ماسلف
گر پرده های چشم مرصع به گوهرم
فرش حریم قبر تو گردد زهی شرف
خوشحالم از تلاقی خدام روضه ات
باشد کنم تلافی عمری که شد تلف
رو کرده ام ز جمله اکناف سوی تو
تا گیریم ز حادثه دهر در کنف
دارم توقع این که مثال رجای من
یابد ز کلک فضل تو توقیع لاتخف
مه بی کلف ندیده کسی وین عجب که هست
خورشیدوار ماه جمال تو بی کلف
بر روی عارفان ز تو مفتوح گشته است
ابواب کنت کنز به مفتاح من عرف
جز گوهر ولای تو را پرورش نداد
هر کس که با صفای درون زاد چون صدف
خصم تو سوخت در تب تبت چو بولهب
نادیده از زبانه قهرت هنوز تف
نسبت کنندگان کف جود تو را به بحر
از بحر جود تو نشناسند غیر کف
رفت از جهان کسی که نه پی بر پی تو رفت
لب پر نفیر یااسفی دل پر از اسف
اوصاف آدمی نبود در مخالفت
سر پدر که یافت ز فرزند ناخلف
زان پایه برتری تو که کنه کمال تو
داند شدن سهام خیالات را هدف
ناجنس را چه حد که زند لاف حب تو
او را بود به جانب موهوم خود شعف
جنسیت است عشق و موالات را سبب
حاشا که جنس گوهر رخشان بود خزف
مشکل بود ز خوان نوالت نواله یاب
خر سیرتی که دیده بر آب است یا علف
بر کشف سر لو کشف آن را کجاست دست
کز پوست پا برون ننهاده ست چون کشف
جامی ز آستان تو کانجا پی سجود
هر صبح و شام اهل صفا می کشند صف
گردی به دیده رفت و به جیب صبا نهفت
اهدی الی احبته اشرف التحف
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیارت مرقد امام علی (ع) در شهر نجف اشاره میکند و احساس عمیق خود را نسبت به آن مکان مقدس بیان میکند. او از عشق و ارادت خود به امام علی میگوید و خواستههای قلبیاش را در آستان آن بزرگوار مطرح میکند. شاعر به زیباییهای امام و مقام بلند او اشاره کرده و میگوید که زائران همیشه با امید و نیاز به سمت او میآیند. او همچنین به صفای درون و ولایتی که امام علی به همه عطا میکند، تأکید میکند و اظهار میدارد که هیچ کس نمیتواند از نعمتهای او بیبهره باشد. شاعر در نهایت، به ارزش والای محبت و عشق به امام علی اشاره میکند و این عشق را غیر قابل مقایسه و بینظیر میداند.
هوش مصنوعی: صبح کردم و زائر تو شدم، ای نور چشم نجف، برای گلباران مرقد تو، جانم را به دست گرفتهام.
هوش مصنوعی: تو همچون قبلهای هستی که امیدوارانه به سوی تو دعا میکنیم و افراد نیازمند از هر سو به تو روی میآورند.
هوش مصنوعی: من با اشک در چشمانم از تو عذرخواهی میکنم و آستانه قصر عظمتت را میبوسم.
هوش مصنوعی: اگر کاشیهای چشمهای من با جواهرات زیبا تزئین شوند و از آنها فرشی برای حریم قبـر تو بسازم، این کار بزرگ و با شأنی است.
هوش مصنوعی: از دیدار خدا در حرم تو خوشحالم و میخواهم جبران سالهای هدر رفته عمرم را بکنم.
هوش مصنوعی: من از همه جا به سمت تو آمدهام تا در پناه تو از مشکلات و حوادث روزگار در امان باشم.
هوش مصنوعی: من انتظار دارم که امید من مانند نوشتهای با دست شما باشد، نترس.
هوش مصنوعی: هیچکس ماهی را بدون غلام و کلفت ندیده است، ولی جای تعجب است که جمال تو همچون خورشید، بیهیچ کلفتی درخشان و دلربا است.
هوش مصنوعی: در کنار عارفان، درهای معرفت و دانش به روی تو گشوده شده است. کسی که تو را بشناسد، به گنجینهای از حقایق دسترسی پیدا میکند.
هوش مصنوعی: به جز گوهر محبت و دوستی تو، هیچ کس دیگری را رشد و پرورش نداده است، همانطور که صدف تنها جواهر خود را با خلوص درونش میسازد.
هوش مصنوعی: دشمن تو مانند بولهب (شخصیتی در داستانهای قدیمی) در آتش خشم تو سوخته و حتی پس از آن هم اثرات خشم تو بر او باقی مانده است.
هوش مصنوعی: آنهایی که بخشش تو را توصیف میکنند، نمیتوانند به عمق بخشش تو پی ببرند و تنها به سطح آن اکتفا میکنند.
هوش مصنوعی: کسی از دنیا رفته است که نه به دنبالت آمد و نه برایت نالهای سر داد، دلش پر از غم و اندوه است.
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که صفات نیکو و شایسته یک انسان در تضاد با رفتار نادرست و ناپسند فرزندش نیست. در واقع، نسبت به پدر، صفاتی که در این فرزند وجود دارد، نمیتواند نشاندهنده نقص در ویژگیهای انسانی او باشد.
هوش مصنوعی: از آنجا که پایه برتری تو به گونهای است که هیچکس از کمال واقعی تو آگاه نیست، بنابراین افکار و آرزوهای دیگران به هدفی جز تو و کمالاتت تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: ناجنس را چهاندازه میتواند ادعای عشق تو را بکند، وقتی که او تنها به خیالهای غیرواقعی خود خوشحال است.
هوش مصنوعی: عشق و محبت به خاطر ماهیت خود، از جنس دیگری هستند و نمیتوان آنها را با چیزهای کمارزش و سطحی مقایسه کرد. عشق واقعی ارزش و زیبایی خاصی دارد که قابل تقلیل به چیزهای ناچیز نیست.
هوش مصنوعی: این بیت به معنای دشواری به دست آوردن نعمت و برکت از سفرهای است که کسی با یکسری صفات خاص، مثل دیده بر روی آب یا علف، به آن نگاه میکند. در واقع، اشاره دارد به این که بعضی افراد که تنها به ظواهر خارجی توجه دارند، نمیتوانند از نعمتهای واقعی و اصیل بهرهمند شوند.
هوش مصنوعی: مسئلهای که در اینجا مطرح شده است، نشاندهندهی جستجو برای یافتن حقیقت و کشف عمیقتر از ظواهر است. به نوعی بیان میکند که برای درک واقعیات و معانی عمیقتر، باید از محدودیتها و ظواهر سطحی فراتر برویم. در واقع، حقیقتی که درک میکنیم، ممکن است در باطن چیزها و فراتر از آنچه که به ظاهر دیده میشود، نهفته باشد.
هوش مصنوعی: در اینجا منظور این است که افرادی که دارای روحیهی پاک و خالص هستند، هر روز صبح و شب در درگاه تو به سجده و عبادت مشغولند و به خاطر ارادت و محبت خود، در صفی منظم و با احترام به تو میايستند.
هوش مصنوعی: غبار و گردی به چشمم رفت و در آغوش نسیم پنهان شد. این هدیهای است برای عزیزان، بهترین تحفهها.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روزی همی گذشتم جُزوی غزل به کف
دیدم یکی غزالِ خرامان میان صف
با همرهان خویش به نخّاس خانه رفت
نخاس باز کرد یکایک در غُرَف
شاعر میان شارع و طرفه به غرفه بر
[...]
ای اوج چرخ قصر معالیت را شرف
اسلام و دین گرفته به تو نصرت و شرف
بر خاتم شرف نسب پاک تو نگین
واندر جهان ز خاتم پیغمبران خلف
نام تو نعت صورت و فعل تو آمدست
[...]
کرد از جهان رحیل جهانی همه شرف
ای مملکت علی الله و ای فلک لاسلف
چون اسب رقعه دو سپهر پیاده رو
فرزین ملک را بر بود از میان صف
اختر فشان ز دیده سحابی بمن رسید
[...]
افکند بحر عشق صدف چون به هر طرف
گوهرشناس بهر گهر نشکند صدف
ای ناوک بلای ترا سینه ها هدف
در یتیم عشق ترا جان ما صدف
در راه اشتیاق تو ای کعبه مراد
هر دم هزار قافله دل شده تلف
عالم پر از تجلی حسن و تو وانگهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.