وقتی رشید به کوفه رسید وزیر وی به نخاسی درآمد. غلامی بر وی عرض کردند که چون آهنگ غنا کردی مرغ را از هوا درآوردی. خبر او را به رشید رسانیدند. بفرمود تا او را بخریدند. چون از کوفه عزم رحلت کردند شنیدند که در روز اول می گریست و حدی کنان می گفت:
آن که ریزد بیگنه خونم به تیغ هجر یار
به که از خون چو من شوریده حالی بگذرد
من که از یک روزه هجران اینچنین رفتم ز دست
وای جان من اگر ماهی و سالی بگذرد
این خبر به رشید رسید، وی را احضار فرمود و از حال وی استفسار نمود. دانست که در کوفه به عشق کسی گرفتار است، ترحم کرد وی را آزاد ساخت. وزیر گفت: حیف باشد که چنین خوش آوازی را آزاد کنند. رشید گفت: دریغ باشد که چنین بلند پروازی را بنده گیرند.
ای آن که تو را دولت شاهی هوس است
و آزادی بندگان تو را دسترس است
آزاد کن او را که بود بنده عشق
کان دلشده را بندگی عشق بس است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: وقتی رشید به کوفه رسید، وزیرش از او خواست که یک غلام خوشصدا را که به آواز خواندن مشغول بود بخرد. اما زمانی که رشید متوجه شد این غلام به عشق کسی گرفتار شده و در روز اول هجریش گریه میکند، تصمیم به آزاد کردن او گرفت. وزیر به رشید گفت که چنین صدای زیبایی را نباید آزاد کرد، اما رشید پاسخ داد که بهتر است او را آزاد کند تا عشق او را در بند نداشته باشد. در نهایت، رشید با لبخند بر آزادی این غلام تأکید کرد و بر اهمیت عشق و آزادی او تأکید نمود.
هوش مصنوعی: وقتی رشید به کوفه رسید، وزیر او به جستجوی یک نوازنده رفت. غلامی به او گفت که وقتی این نوازنده آهنگ مینوازد، حتی پرندگان را از آسمان به زمین میآورد. این خبر به رشید رسید و او دستور داد که آن نوازنده را بخرند. وقتی از کوفه آماده رفتن شدند، شنیدند که نوازنده در روز اول سفر اشک میریزد و با صدایی بلند میگوید:
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر جدایی یار، بیدلیل خون مرا میریزد، بهتر از آن است که از خون من کسی بگذرد و حالتی شیدا داشته باشد.
هوش مصنوعی: من به خاطر جدایی یک روزه به این حال و روز افتادم، وای به حال من اگر ماهها یا سالها بگذرد.
هوش مصنوعی: خبر به رشید رسید و او را فراخواند و از حال او پرسید. متوجه شد که در کوفه به عشق کسی گرفتار شده است. به حال او ترحم کرد و او را آزاد کرد. وزیر گفت: حیف است که چنین آدم دارای صدای خوش را آزاد کنند. رشید پاسخ داد: دریغ است که کسی با چنین آرزوهای بلند را به بند بکشند.
هوش مصنوعی: ای کسی که آرزوی حکومت و سلطنت را در سر داری و میتوانی بندگان خود را از قید و بند آزاد کنی.
هوش مصنوعی: او را آزاد کن، زیرا که او عاشق است و برای دلش، فقط عشق کافی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.