بخش ۱۳ - گذاشتن مجنون ناقه بچه دار را که در وقت استغراق وی در محبت لیلی به سوی بچه خود باز می گشت و از لیلی دور می انداخت
عشق اول او سرود و شادیست
بیرون ز آهنگ نامرادیست
نی رنج غرامت است در وی
نی زخم ملامت است در وی
سرمایه راحت و سرور است
از سود و زیان دهر دور است
چون می که نخست جز خوشی نیست
یک ذره در او مشوشی نیست
محنت کاهد طرب فزاید
وز دل غم روز و شب زداید
نی دردی ناگوار دارد
نی درد سر خمار دارد
قیس از می عشق شادمانه
فارغ ز کشاکش زمانه
هر روز که بامداد کردی
در کار خود ایستاد کردی
از منزل خویش بار بستی
احرام حریم یار بستی
کردی چو بر آن قبیله اقبال
رستی ز تنش دو صد پر و بال
بر بوی وصال شاد رفتی
بی زحمت پا چو باد رفتی
بودی به رهش دمیده نشتر
از سبزه به زیر پای خوشتر
زآتش صد کوه پشت بر پشت
بودیش ز ریگ گرم یک مشت
گر ناوک خار و تیغ خاره
کردی کف پاش پاره پاره
بنمودیش اندر آن تک و پوی
از هر پاره و درستی روی
زان قبله جان چو بازگشتی
چون کعبه رهش دراز گشتی
بودی به حساب خاطر تنگ
هر گام بر او هزار فرسنگ
رفتی به دو چشم اشکپالا
چون آب روان به سوی بالا
پویان قدمش به منزل خویش
مویش ز قفا کشان دل ریش
هر بار که رو به راه کردی
صد بار به پس نگاه کردی
تا بو که کسی برآید از راه
ک آرد خبری به وی ازان ماه
می رفت چو سیل از سر کوه
می آمد همچو کوه اندوه
می رفت چو باد تیز در دشت
چون آب ستاده باز می گشت
روزی ز قضا تنی ز تب سست
ره سوی دیار یار می جست
پایش به روش نکرد یاری
بی واسطه شتر سواری
یک ناقه بچه دار بودش
کز بچه به دل قرار بودش
از بچه اگر جدا فتادی
در فرقت او ز پا فتادی
قیس از بچه ناقه را جدا کرد
رو در ره یار دلربا کرد
میلی دو سه چونکه راه بسپرد
اندیشه لیلی از خودش برد
ناقه چو زمام سستتر دید
بر بوی بچه ز راه گردید
آن لحظه که قیس را خبر شد
تا بچه خویش رهسپر شد
زان قصه چو قیس آگهی یافت
دامن ز مراد خود تهی یافت
رو کرد به راه ناقه را باز
وز نغمه شوق شد حدی ساز
میلی دو سه چون برید ناقه
دور از بچه رنج دید و فاقه
شد قیس رمیده دل دگر بار
بی خود ز هجوم عشق دلدار
چون قیس ز ناقه بی خبر گشت
ناقه به ره گذشته برگشت
این قصه چو قیس بر سر آورد
بار دگرش به ره درآورد
بر قیس ز دست داده چاره
این واقعه شد سه چار باره
زآمد شد ناقه شد دلش خون
این راز ز سینه داد بیرون
کان گنج که من خراب اویم
منزلگه اوست پیش رویم
وان بچه که ناقه را غمش کشت
آرامگهش بود پس پشت
گر روی به مقصد من آرد
بی مقصد خویش جان سپارد
ور روی کند به مقصد خویش
زان غصه شود درون من ریش
همراهی ما به هم محال است
خوشنودی ما ز هم خیال است
آن به که ز دل گره گشاییم
هر یک به ره دگر گراییم
این گفت و ز ناقه رخت بگشاد
بند از دل لخت لخت بگشاد
او را به دیار خویش بگذاشت
تنها ره یار خویش برداشت
شد در ره او به فرق پویان
با خویشتن این سرود گویان
کای دل به موافقان درآویز
وز چنگ مخالفان بپرهیز
در راه وفا قدم ز سر کن
وآیین جفا ز سر به در کن
زین راه کسی که داردت باز
از همرهیش درون بپرداز
گر هست به رهرویت میلی
همراه تو بس خیال لیلی
لیلی می گوی و راه می رو
وآسوده درین پناه می رو
لیلی ز جهان تو را پسند است
هر کس که جز اوست بر تو بند است
از هر چه نه اوست بند بگسل
پیوند ز ناپسند بگسل
می زد زینسان ترانه خاص
می رفت بر آن ترانه رقاص
پا کرده ز سر به رسم هر روز
پی برد به کوی آن دل افروز
هر چیز که بود دیدنی دید
رازی که توان شنید بشنید
چون شب شد ازان مقام برگشت
با خوشدلی تمام برگشت
آمد غمگین و رفت دلشاد
حال دل عاشقان چنین باد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق اول و شادی ناشی از آن است. شاعر به توصیف قیس میپردازد که با عشق و اشتیاق به سمت معشوق خود (لیلی) میرود و تمام دردها و مشکلات را فراموش میکند. قیس از زندگی پر از غم و رنج دور میشود و فقط به خوشیهای عشق فکر میکند. او با شوق و ذوق، از راههای دشوار عبور میکند و فقط به دیدن لیلی میاندیشد.
اما وقتی که قیس از ناقهی خود (حیوان بارکش) جدا میشود، ناگهان متوجه کمبود و غمی در دلش میشود. او متوجه میشود که عشق واقعی او به لیلی بر هر چیز دیگری مقدم است. در نهایت، او تصمیم میگیرد که به عشق خود ادامه دهد و از موانع و مشکلات نترسد، زیرا عشق او را به سوی خوشی و وفاداری هدایت میکند. شاعر نتیجه میگیرد که عشق واقعی کلید رهایی از غمها و مشکلات است.
هوش مصنوعی: عشق آغازین او شعری است و شادابی که از آهنگ نامرادی خارج است.
هوش مصنوعی: در او هیچ درد و رنجی نیست و به خاطر ملامتها هم زخمی ندارد.
هوش مصنوعی: داشتن آرامش و شادی نتیجهاش این است که از منافع و ضررهای زمانه دور باشیم و به آنها وابسته نشویم.
هوش مصنوعی: وقتی که درباره شراب صحبت میکنیم، در ابتدا فقط خوشی و لذت وجود دارد و هیچ نگرانی و ناراحتی در آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: مشکلات و سختیها باعث میشوند شادی و سرور بیشتری احساس کنیم و از دل غم و اندوه در طول روز و شب کاسته شود.
هوش مصنوعی: نی یک نوع درد شدید و عمیق را تجربه میکند، اما در عین حال، نیز حالتی از سرخوشی و سرمستی دارد.
هوش مصنوعی: قیس با شادی و خوشحالی از عشق، از چالشها و سختیهای زندگی رها شده است.
هوش مصنوعی: هر روز که صبح میشود، تو در کارهایت تأمل و توقف میکنی.
هوش مصنوعی: از خانهات بیرون آمدی و به سفر عشق و دیدار محبوبت آماده شدی.
هوش مصنوعی: وقتی به آن گروه خوش شانسی رسیدی، از جسم خود مانند پر و بالی آزاد شدی.
هوش مصنوعی: با خوشحالی به یکدیگر نزدیک شدی، بدون هیچ تلاشی مثل باد به سمت او رفتی.
هوش مصنوعی: برای او که در مسیرش گل و گیاه به زیر پا میریزد، احساس عمیقتری از زیبایی و خوشحالی وجود دارد.
هوش مصنوعی: از شدت آتش، کوهها مانند پشت هم انباشته شدهاند، اما یک مشت از ریگ گرم میتواند آن را نسوزاند.
هوش مصنوعی: اگر به پاهایت تیر و خار بزنند، آنها را زخمزده و پارهپاره میکنی.
هوش مصنوعی: او را در حالتی مشاهده کردم که با حرکات و جست و خیزهایش، هر تکه و جزئی را به وضوح به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: وقتی از آن مکان مقدس بازگشتی، مانند کعبه، راهت طولانیتر شد.
هوش مصنوعی: اگر دل تنگ باشد، هر قدمی که برمیداری، مانند هزار فرسنگ احساس میشود.
هوش مصنوعی: تو با چشمانی پر از اشک مانند ابی روان به سوی آسمان رفتی.
هوش مصنوعی: کسی که به راه میرود، قدمهایش او را به خانه میرساند و موهایش را از پشت سر میکشد؛ این تصویر نشاندهندهی حالتی است که دوست یا معشوق از دور نگاهش میکند و دلی که به خاطر او آزرده شده است.
هوش مصنوعی: هر بار که به جلو رفتی، بارها به عقب نگریستی.
هوش مصنوعی: تا زمانی که کسی از راه بیاید و خبری از آن معشوق به او بدهد.
هوش مصنوعی: او همچون سیلابی که از بالای کوه سرازیر میشود، به حرکت درآمد و همانطور که کوه نامش را به دوش میکشد، اندوهی بزرگ با خود به همراه داشت.
هوش مصنوعی: مثل باد که تند در دشت حرکت میکند، او هم به سرعت میرفت و مانند آبی که در یک جا ایستاده، بعد بازمیگشت.
هوش مصنوعی: روزی از حادثهای، فردی به خاطر تب و بیماری ناتوان شده بود و در جستجوی راهی به سوی منزل یارش بود.
هوش مصنوعی: او بدون کمک و یاری کسی نمیتواند برپا ایستد و به تنهایی باید بر سختیها غلبه کند، مثل سوارکاری که برای رسیدن به مقصد نیازمند شتر است و نمیتواند بدون آن پیش برود.
هوش مصنوعی: یک شتر مادری وجود داشت که از آرامش فکرش با آمدن بچهاش خوشحال بود.
هوش مصنوعی: اگر از فرزند خود جدا بشوی، در جدایی او از پا خواهی افتاد و دچار ناراحتی خواهی شد.
هوش مصنوعی: قیس از شتر بچه جدا شد و در مسیر معشوقهاش قرار گرفت.
هوش مصنوعی: دو سه میلی که در دل پدید آمده، راه را به افکار لیلی سپرده و او را از خود بیخبر کرده است.
هوش مصنوعی: وقتی شتر دید که کمربندش شلتر شده، بلافاصله به سمت بوی بچهاش رفت.
هوش مصنوعی: در آن لحظه که قیس از خبر فرزندش آگاه شد، تمام وجودش به سمت او کشیده شد و برای دیدار فرزندش آماده شد.
هوش مصنوعی: وقتی قیس از آن داستان باخبر شد، متوجه شد که دیگر به آرزوی خود دست نخواهد یافت.
هوش مصنوعی: او به سمت راه رفت و صدای شوقش را به ساز تبدیل کرد.
هوش مصنوعی: زمانی که میلهای دو سه قطع شد، شتر دور از فرزندش رنجهای زیادی را تحمل کرد و دچار کمبود شد.
هوش مصنوعی: قیس، که دلش از عشق معشوقش پریشان است، دوباره به حالت بیخود و عاشقانهای دچار شده و از شدت احساساتش تسلیم هجمهٔ عشق شده است.
هوش مصنوعی: وقتی قیس از دوری شترش بیخبر شد، شتر بدون او به سمت مسیر خود پیش رفت و برگشت.
هوش مصنوعی: این داستان مانند داستان قیس دوباره بر سر زبانها افتاد و به مسیر خود بازگشت.
هوش مصنوعی: برای قیس که در یک وضعیت دشوار قرار دارد، تلاش برای حل مشکلاتش چندین بار بینتیجه مانده است.
هوش مصنوعی: از وقتی که آمد، دلش پر از غم شد و این راز از دلش بیرون آمد.
هوش مصنوعی: من گنجی هستم که منزل من در حال حاضر ویران است و همین ویرانه در برابر من قرار دارد.
هوش مصنوعی: آن بچهای که به خاطر غم ناقه (مادیان) خودش ناراحت شد، محل آرامش او در سمت پشت آن ناقه بود.
هوش مصنوعی: اگر به سمت هدف من بیاید، بیآنکه هدف خود را مشخص کند، جان خود را فدای من خواهد کرد.
هوش مصنوعی: اگر او به سمت هدفش حرکت کند، دلم از این موضوع بسیار ناراحت و آزرده خواهد شد.
هوش مصنوعی: همراهی و دوستی ما غیرممکن است و خوشبختی ما فقط در خیال و تصور است.
هوش مصنوعی: بهتر است که از دل خود رنجها را برداریم و هر یک به سمت راهی متفاوت برویم.
هوش مصنوعی: او این را گفت و با گشودن یراق ناقه، زنجیر دلش را از束ها آزاد کرد.
هوش مصنوعی: او را در سرزمین خود تنها گذاشت و خود به سوی محبوبش رفت.
هوش مصنوعی: در مسیر محبت او، با خودم این سرود را میخوانم و به جستجوی او میپردازم.
هوش مصنوعی: ای دل، با کسانی که با تو همعقیده و موافقاند همراه شو و از افرادی که مخالف تو هستند دوری کن.
هوش مصنوعی: در مسیر پایبندی به وفا، به تمامی موانع و سختیها توجه نکن و روشها و رفتارهای نادرست را کنار بگذار.
هوش مصنوعی: اگر کسی تو را از مسیر خود دور کند، برای امنیت و آرامش خود از او فاصله بگیر.
هوش مصنوعی: اگر در راه خود تمایل و اشتیاقی داری، خیال لیلی همیشه در کنارت خواهد بود.
هوش مصنوعی: به لیلی بگو و در مسیرت قدم بردار و با آرامش در این پناهگاه ادامه ده.
هوش مصنوعی: عشق و علاقهٔ لیلی بر دل تو حاکم است و هر کسی که جز او را بخواهد، به تو وابسته است.
هوش مصنوعی: هر چیزی که به او تعلق ندارد را رها کن و از چیزهای ناپسند دوری کن.
هوش مصنوعی: او به شیوهای خاص و زیبا ترانهای میخواند و بر روی آن ترانه، رقصی هنرمندانه اجرا میکرد.
هوش مصنوعی: هر روز به رسم عادت، از خواب بیدار میشود و به سمت کوی آن معشوق دلانگیز میرود.
هوش مصنوعی: هر چیزی که قابل دیدن بود، دیده شد و رازی که امکان شنیدنش وجود داشت، شنیده شد.
هوش مصنوعی: وقتی شب فرا رسید، با دلشادگی کامل به آن مکان برگشت.
هوش مصنوعی: او با حالت غمگینی وارد شد و با شادی خارج شد. حال دل عاشقان همیشه به این شکل است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.