ای کشیده به جهان خوان کرم
حاضر خوان تو الوان نعم
نعم و شکر نعم هر دو ز توست
نشود جز به تو این کار درست
شکرگویان تو را جرم زبان
یک نواله ست ازان خوان به دهان
چون نواله ز نوا نیست جدا
زان نواله ست جهانی به نوا
گرچه جامی بود از هیچ کسان
زان نواله به نواییش رسان
گر به آتش نکنی غور رسی
به کسی کی رسد از هیچ کسی
به جمال نعمش بینا کن
به سپاس نعمش گویا کن
روز و شب با نعمش همدم دار
به سپاس نعمش خرم دار
ور کشد پا ز ره شکر ز طوف
زخم بر دل زنش از خنجر خوف
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.