بخش ۳۲ - حکایت آن مرید گرم رو که به فرموده پیر پخته کار در تنور فروزان نشست و از تاب آتش یک موی بر اندام وی کج نگشت
صادقی را غم شبگیر گرفت
صبحدم دست یکی پیر گرفت
کمر خدمت او ساخت کمند
بهر معراج مقامات بلند
پیر روزی دم عرفان می زد
گوی اسرار به چوگان می زد
سامعان جمله سرافکنده به پیش
از ره گوش برون رفته ز خویش
آمد آن طالب صادق به حضور
که به فرموده ات ای چشمه نور
خشک و تر هیمه همه سوخته شد
تا تنوری عجب افروخته شد
بعد ازین کار چه و فرمان چیست
آنچه مکنون ضمیر است آن چیست
پیر مشغول سخن بود بسی
در جوابش نزد اصلا نفسی
کرد آن نکته مکرر دو سه بار
پیر زد بانگ که ای نکته گذار
چند با ما کنی الحاح چنین
رو در آن آتش سوزان بنشین
باز دریای صفا پیر کهن
موج زن گشت به تحقیق سخن
موج آن بحر به آخر چو رسید
یادش آمد ز مقامات مرید
گفت خیزید که آن نادره فن
کرده در آتش سوزانش وطن
زانکه عقد دل او نیست گزاف
با من آنسان که کند قصد خلاف
یافتندش چو زر پاک عیار
کرده در آتش سوزنده قرار
آتشش شعله زنان از همه سوی
بر تنش کج نشده یک سر موی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، فردی به نام صادقی در شبی غمگین به دنبال درمان درد خود است و در سحرگاه به پیر wisdom رسید. او از پیر سوالاتی درباره معانی عمیق و اسرار دیرینه میکند. پیر که در دنیای عرفان غوطهور است، شروع به سخن گفتن میکند و به صادق میگوید که نباید از آتش عشق و تجربیات روحی هراس داشته باشد. این آتش، نشانه ای از پاکی و خلوص درون است و صادق را تشویق میکند که در مسیر کسب معرفت و انبساط روحی ثابت قدم باشد. او در نهایت متوجه میشود که این آتش، همان جایی است که روح او باید در آن قرار گیرد تا به کمال و معراج دست یابد، و هیچ آسیبی به او نمیرسد. شعر بر اهمیت صبر و استقامت در راه رسیدن به حقیقت و شناخت عمیق تأکید دارد.
هوش مصنوعی: غم شبگیر بر دل صادق چیره شد و در صبحگاه، دست یک سالخورده را گرفت.
هوش مصنوعی: با اراده و تلاش، خود را برای خدمت به او آماده کردهام تا به درجات بالای روحانی دست یابم.
هوش مصنوعی: روزی یک پیر (شخصی با تجربه و معنوی) درباره عرفان صحبت میکرد و در این گفتگو، نکات عمیق و رازهای باطنی را به گونهای بیان میکرد که به نظر میرسید آنها را به بازی چوگان تشبیه کرده است.
هوش مصنوعی: شنوندگان همه با سرهای پایین و خجالت در پیش، از خودشان فاصله گرفتهاند و تنها به حرفها گوش میدهند.
هوش مصنوعی: آن کسی که به دنبال حقیقت است، به حضور تو آمد، زیرا به او دستور داده بودی، ای منبع روشنی.
هوش مصنوعی: همه چیز، چه خشک و چه تر، به کلی سوخته است تا تنوری به شدت شعلهور شود.
هوش مصنوعی: پس از این، چه کار کنم و چه دستوری باید بپذیرم؟ آنچه در دل نهفته است، چه چیزی است؟
هوش مصنوعی: پیر به شدت مشغول صحبت بود و در پاسخ به او هیچ کلامی از من نشنید.
هوش مصنوعی: آن پیر چند بار بر نکتهای خاص تأکید کرد و گفت: ای کسی که نکتهها را مطرح میکنی، توجه کن.
هوش مصنوعی: چقدر به ما اصرار میکنی، اگر اینقدر به ما فشار میآوری، پس در آن آتش سوزان بنشین.
هوش مصنوعی: دریای آرامش و صداقت، کهنسال و با تجربه، دوباره به جنب و جوش افتاده و حقیقت را به شکلی زنده و پویا به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: وقتی موج دریا به انتهای خود میرسد، یادش میافتد که چه مقاماتی را در مسیر گذرانده است.
هوش مصنوعی: بیدار شوید که آن شخص منحصر به فرد، در آتش سوزان زندگیاش، وطن خود را ساخته است.
هوش مصنوعی: این احساس من نسبت به او تصادفی نیست، همانطور که نمیتوانم با نیت بد خود رفتار کنم.
هوش مصنوعی: او را مانند طلا که در آتش خالص و ارزشمند میشود، در سختیها و چالشها یافتند.
هوش مصنوعی: آتش به شدت در حال شعلهور شدن است و او با این حال، هیچ قسمتی از موهایش حتی به اندازهای هم به کج نرفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.