کوهکن کانبازی پرویز کرد
روی در شیرین شورانگیز کرد
دید شیرین سوی خود میل دلش
شد به حکم آنکه دانی مایلش
غیرت عشق آتش سوزان فروخت
خرمن تمکین خسرو را بسوخت
کرد حالی حیله ای تا زال دهر
ریخت اندر ساغر فرهاد زهر
رفت آن بیچاره جانی پر هوس
ماند با شیرین همین پرویز و بس
چرخ کین کش هم همین آیین نهاد
در کف شیرویه تیغ کین نهاد
تا به یک زخمش ز شیرین ساخت دور
وز سریر عشرتش انداخت دور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیتها، داستان عشق و غمهای پرویز و شیرین روایت میشود. پرویز، دلبسته شیرین است و به خاطر عشقش کارهای غیرتآمیز و حماسی انجام میدهد. او برای رسیدن به شیرین، نقشهای میکشد و زهر را به ساغر فرهاد میریزد تا او را از سر راه بردارد. در نهایت، این عشق و کینه باعث میشود پرویز دچار حوادث دردناک و فراق از شیرین شود و در تنهایی خود تنها با یاد شیرین باقی بماند.
هوش مصنوعی: کوه کن، که بازی پرویز را به نمایش گذاشت و چهره شیرینش را پر از شوق و هیجان کرد.
هوش مصنوعی: شیرین به سمت خود نگاه کرد و دلش به او جذب شد، چون میدانست که او نیز به او تمایل دارد.
هوش مصنوعی: غیرت و عشق مانند آتش سوزانی هستند که تمام دارایی و قدرت خسرو را به خاکستر تبدیل کردند.
هوش مصنوعی: حیلهای به کار برد تا زال، که نماد دهر است، زهر را در جام فرهاد به ریخت.
هوش مصنوعی: آن بیچاره رفت و فقط پرویز با شیرین باقی ماند و پر از آرزوهای بیپایان شد.
هوش مصنوعی: چرخ دشمنی همواره به همین شیوه ادامه دارد و در دست شیر و دلاور، شمشیر انتقام فراهم است.
هوش مصنوعی: او با یک زخم کوچک از عشق شیرینش، از تخت لذت و خوشی پرت شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.