خدمت مولوی چه صبح و شام
دارد اندر کتابخانه مقام
متعلق دلش به هر ورقی
در خیالش ز هر ورق سبقی
نه شبش را فروغی از مصباح
نه دلش را گشادی از مفتاح
نه به جانش طوالع انوار
تافته از مطالع اسرار
کرده کشاف بر دلش مستور
نور کشف و شهود و ذوق و حضور
از مقاصد ندیده کسب نجات
بی خبر از مواقف عرصات
از هدایه فتاده در خذلان
وز بدایه نهایتش حرمان
بی فروغ وصول تیره و تار
از فروع و اصول کرده شعار
گرد خانه کتابهای سره
از خری همچو خشت کرده خره
سوی هر خشت از آن که رو کرده
در فیضی به رخ برآورده
قصر شرع نبی و حکم نبی
جز بر آن خشت ها نکرده بنی
زان به مجلس زبان چو بگشاید
سخنش جمله قالبی آید
صد مجلد کتاب بنهاده
در عذاب مخلد افتاده
از مجلد ندیده غیر از پوست
پی نبرده به مغزها که در اوست
پوست آمد نصیب اهل حجاب
مغزها بهره اولواالالباب
مرد دانا ز خوان چو میوه خورد
افکند پوست تا بهیمه چرد
وان که باشد بهیمه سیرت و خوی
پوست چیند همی ز برزن و کوی
پوست جز کثرت برونی نیست
مغز جز وحدت درونی نیست
هر که را رو به کثرت است و برون
پشت او سوی وحدت است و درون
او به کثرت گرفته است آرام
کی رسد بوی وحدتش به مشام
تا نتابد ز صوب کثرت روی
در نیابد ز جذب وحدت بوی
سر وحدت همیشه وحدانیست
هر چه کثرت همه پریشانیست
مرد را سالها ز کثرت فرد
روی باید به سر وحدت کرد
تا شود جمع هم و همت وی
آفتابش رهد ز ظلمت فی
یکدم از خود جدا تواند بود
بی خود و با خدا تواند بود
سر پر اندیشه های گوناگون
لب پر افسانه دل پر از افسون
آید از طعن عامه احیانا
سوی مسجد جناب مولانا
با چنین حال باطن معمور
نیز خواهد زهی خیال و غرور
می کند بر دل این تمنا خوش
شرم باشد ازان عمامه و فش
با تو گفتم حدیث اشرف ناس
حال اراذل را ازان بشناس
این بود سیرت خواص انام
چون بود حال عام کالانعام
عام را خود ز شام تا به سحر
نیست جز خورد و خواب ذکر دگر
صلح و جنگش برای این باشد
نام و ننگش فدای این باشد
سخن از دخل و خرج داند و بس
شهوت بطن و فرج داند و بس
همتش نگذرد ز فرج و گلو
داند از امر فانکحوا و کلوا
گر تجارت کند نبندد بار
جز به عزم فریب شهر و دیار
ظلم او بر سر اجیر و رفیق
کم نباشد ز قاطعان طریق
ور زراعت کند به دشت و دره
یا به ده یا به شهر و باغ و تره
تخم حرص و هوای او یکسر
ندهد جز نکال و خسران بر
ور بود اهل صنعت و پیشه
غیر آتش نباشد اندیشه
که چه صنعت کند که سیم و زری
برباید ز دست بی هنری
ور بود اهل کیل و وزن و ذراع
نبودش ز آفتاب صدق شعاع
ز دلش غیر ازین نجوشد غم
که خرد بیش یا فروشد کم
این که گفتم حلال خوارانند
راستکاران و رستگارانند
گوش کن سیرت عوانان را
به تغلب درم ستانان را
نه چه گویم دگر مجالم نیست
بیش ازین قوت مقالم نیست
حرف ایشان خرد هجی نکند
زانکه اندیشه همگری نکند
کم دونان و سست دینان گیر
هم از آنان قیاس اینان گیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حال و روز افرادی میپردازد که به علم و عرفان مولوی تعلق دارند اما در باطن از حقیقت دور هستند. آنها خود را به علم و مطالعه مشغول کردهاند، اما درک واقعی از معانی عمیق و وحدت ندارند و به ظواهر و کثرتها توجه میکنند. شاعر به تفاوت میان افراد با بصیرت و کسانی که تنها به دنیا و لذتهای مادی میپردازند اشاره میکند. در نهایت، او نگران این است که عموم مردم تنها به راحتیهای ظاهری زندگی مشغولند و از معنای عمیق زندگی غافل هستند. شعر به نقد افرادی که با ظاهر خود را دانشمند و عارف میانگارند اما در باطن خالی از حقیقتاند، میپردازد و در نهایت بر اهمیت توجه به وحدت و درونمایههای عمیق زندگی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: خدمت به مولوی همیشه و در هر زمانی در کتابخانه جایگاه ویژهای دارد.
هوش مصنوعی: دل او به هر صفحهای در خیال او وابسته است و از هر صفحهای یاد و نشانی دارد.
هوش مصنوعی: نه شبهایش روشناییای از چراغی دارد و نه دلش احساس آرامش و گشایش از کلیدی.
هوش مصنوعی: نه جان او به خاطر وجود ستارگان درخشان است که از مطالعه اسرار به دست آمدهاند.
هوش مصنوعی: دل او مانند یک پردهای است که نور معرفت و تجربههای باطنی را در خود پنهان کرده است.
هوش مصنوعی: بدون آگاهی از مراحل و موقعیتهای دشوار، نمیتوان به اهداف نرسید و نجاتی پیدا کرد.
هوش مصنوعی: چیزهایی که از دست رفتهاند، به نابودی رفتهاند و از آغاز تا انتها، سرنوشت بدی را برایشان رقم زده است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در نبود روشنایی و آگاهی، همه چیز به سایه و تاریکی میرود و اصول و ریشهها محو میشوند. در نتیجه، این وضعیت به نوعی نماد و نشانهای از سردرگمی و نابسامانی است.
هوش مصنوعی: کتابهای پر از علم و دانش، مانند خشتهایی هستند که دور خانه جمع شدهاند و به آدمی کمک میکنند تا از خرافات دور باشد.
هوش مصنوعی: به هر دیواری که نگاهی بیاندازیم، نشانهای از زیبایی و لطافت وجود دارد.
هوش مصنوعی: بنای قوانین و احکام پیامبر تنها بر اساس اصول و مبانی مشخصی ساخته شده است و هیچ چیز دیگری را در آن وارد نکردهاند.
هوش مصنوعی: وقتی که او در مجلس شروع به صحبت میکند، همه به او توجه میکنند و صحبتهایش برایشان جذاب و قابل قبول میشود.
هوش مصنوعی: صدها جلد کتاب در دنیای عذاب و رنج جاودانهای پراکنده شده است.
هوش مصنوعی: همهی کسانی که از روی جلد کتاب قضاوت میکنند، از محتوای واقعی آن بیخبرند؛ زیرا آنچه درون کتاب وجود دارد، با آنچه در جلد آن دیده میشود، متفاوت است.
هوش مصنوعی: آدمهای با حجاب فقط به ظواهر توجه میکنند و افراد با فهم و درک عمیق به عمق مسائل میپردازند و از آن بهرهمند میشوند.
هوش مصنوعی: مرد خردمند هنگامی که از سفره چیزی میخورد، پوست آن را دور میاندازد تا حیوانات بیابان آن را بخورند.
هوش مصنوعی: کسی که دارای رفتار و چهرهای حیوانی است، مانند درویشهایی که در خیابانها و کوچهها به دنبال نان و مایحتاج خود میگردند.
هوش مصنوعی: ظاهر تنها به تنوع و فراوانی خارجی مربوط میشود، در حالی که عمق وجود به یگانگی و هماهنگی درونی تعلق دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به دنیا و ظواهر زندگی مشغول است و به چیزهای متنوع و مختلف توجه میکند، در واقع در درون خود به سمت یگانگی و حقیقت اصلی حرکت میکند.
هوش مصنوعی: او در میان شلوغی و فراوانی، در جستجوی آرامش است. کی خواهد توانست بوی یگانگی و اتحادش را استشمام کند؟
هوش مصنوعی: تا زمانی که از سمت کثرت و تنوع فرار داشته باشد، از حس اتحاد و همگرایی خبری نیست.
هوش مصنوعی: نهایت و اصل اتحاد همیشه یگانه و یکسان است، اما هر چیزی که در کثرت و تعدد باشد، دچار نابسامانی و بی نظمی میشود.
هوش مصنوعی: انسان باید سالها تلاش کند و از تنوع و گوناگونی خود بگذرد تا به حالت یکتایی و وحدت برسد.
هوش مصنوعی: برای اینکه تلاش و همت او باعث اتحاد و جمع شدن افراد شود، نور وجودش از تاریکیها آزاد خواهد گشت.
هوش مصنوعی: مدت کوتاهی میتوان از خود دور بود، اما در عین حال میتوان به خدا نزدیک بود و به آرامش رسید.
هوش مصنوعی: ذهن پر از فکرهای مختلف، لب پر از داستانها و دل سرشار از خیالات و جادوهاست.
هوش مصنوعی: گاه با طعنههای مردم، به سمت مسجد مولانا میروم.
هوش مصنوعی: با چنین وضعیتی، درون هم آسوده و شاداب خواهد بود. چه خیال و فریبی شگفتانگیز است!
هوش مصنوعی: این تمنا بر دل اثر میگذارد و از آن عمامه و فش (دوستی و محبت) شرمنده است.
هوش مصنوعی: با تو درباره بهترین نوع انسانها و ویژگیهای آنها صحبت کردم، حالا میتوانی حالت افراد ناپاک را از آنچه گفتم بشناسی.
هوش مصنوعی: این ابیات به این معناست که رفتار و ویژگیهای خاص انسانها در جوامع متفاوت است. در حالی که افراد خاص و برجسته با ویژگیهای خاص خود شناخته میشوند، دیگران ممکن است مانند افراد معمولی و عادی به نظر بیایند. به عبارت دیگر، برخی افراد در جامعه به روشنی متمایز هستند، در حالی که بقیه ممکن است مانند جمعیت به نظر برسند.
هوش مصنوعی: عموم مردم از غروب تا صبح تنها مشغول خوردن و خوابیدن هستند و به هیچ کار دیگری فکر نمیکنند.
هوش مصنوعی: صلح و جنگ او به خاطر رسیدن به اعتبار و افتخار است و در این مسیر او آماده است که نام و آبروی خود را فدای آن کند.
هوش مصنوعی: این بیت به افرادی اشاره دارد که تنها به نیازهای جسمانی و مادی خود اهمیت میدهند و فراتر از این موضوعات نمیاندیشند. آنها تنها در پی تأمین مایحتاج و لذتهای دنیوی هستند و از مسائل اخلاقی و معنوی غافلاند.
هوش مصنوعی: همت و ارادهاش فراتر از محدودیتها و سختیهاست و از دستورات الهی آگاه است؛ پس به ازدواج بپردازید و از نعمتهای زندگی بهرهمند شوید.
هوش مصنوعی: اگر کسی به تجارت بپردازد، هیچگاه بارش را بدون نیت فریب و فریب دادن مردم و شهرها نخواهد بست.
هوش مصنوعی: ظلم و ستم او بر کارگران و دوستانش کم از ستمگرانی که راه را قاطعانه طی میکنند نیست.
هوش مصنوعی: اگر زراعت کنی در دشت و دره، یا در روستا و شهر و باغ و زمینهای سبز.
هوش مصنوعی: تمایلات و هوسهای او فقط به رنج و زیان میانجامد و هیچ ثمره خوبی نمیدهد.
هوش مصنوعی: اگر کسی در زمینه هنر و حرفهای متخصص باشد، هرگز نمیتواند به فکر آتش باشد.
هوش مصنوعی: چه هنری میتواند به کار رود تا کسی که هیچ هنری ندارد، از دستش طلا و نقره بیرون نرود؟
هوش مصنوعی: اگر کسی به اندازهگیری و حساب و کتاب اهمیت دهد اما از صداقت و راستی بیبهره باشد، به مانند سایهای است که از نور خورشید صداقت دور است.
هوش مصنوعی: از دل او تنها غمهایی برمیخیزد که ناشی از عقل و خرد است، یا اینکه از روی بیخودی کمتر میفروشد.
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که افرادی که با حلال و درست زندگی میکنند، در واقع درستکار و رستگار هستند. در مقابل، کسانی که به دنبال چیزی خارج از اصول قانونی و اخلاقی هستند، نمیتوانند به عنوان افراد راستگو و مصلح معرفی شوند.
هوش مصنوعی: به دقت به رفتار کسانی که از راه زور و قدرت به مال و منال دیگران دست پیدا میکنند، گوش کن.
هوش مصنوعی: من دیگر نمیتوانم چیزی بگویم، زیرا تواناییام تمام شده است و زبانهام یاری نمیکند.
هوش مصنوعی: حرف آنها به خوبی بیان نمیشود، زیرا فکر و اندیشهای در میان نیست که به اتحاد و هماهنگی برسد.
هوش مصنوعی: با افراد پست و ناتوان در ایمان همراه نشو، بلکه از آنها درس عبرت بگیر و عبرتهای لازم را فراموش نکن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.