گنجور

 
 
 
خیام

این کهنه رباط را که عالم نام است

وآرامگه ابلق صبح و شام است

بزمی‌ست که واماندۀ صد جمشید است

قصری‌ست که تکیه‌گاه صد بهرام است

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خیام
جهان ملک خاتون

از شام سر زلف تو صبحم شام است

پختم هوس لب تو لیکن خام است

چشمت نظری نکرد در حال جهان

بیچاره به هرزه در جهان بدنام است

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جهان ملک خاتون
عرفی

عشق آمد و گوید رسولم نام است

در حسن به آسمان صدم پیغام است

حکم است که دل و دین فروشید به درد

وین سهل ترین جمله احکام است

واعظ قزوینی

این راهزنان که راهروشان نام است

درویشیشان خاص برای عام است

از بهر شکار خلق این طایفه را

هر پاره خرقه، چشمه‌ای از دام است

سعیدا

ایام بهار است نه می در جام است

نی سوخته ای هم نفس این خام است

کوتاهی طالع است یا بوده چنین

یا سختی اوقات در این ایام است

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعیدا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه