ایخسروی که هر که کند بندگی تو
هم تاج بخش گردد و هم تاجور شود
هر دم ببندگی تو این خیمه کبود
چون خر گه ایستاده و بسته کمر شود
جان خرد ز خلق تو مشگ تبت برد
کام سخن زنام تو تنگ شکر شود
بر طوطی سخن چو هما سایه فکن
تا همچو باز چتر تو گردون سپر شود
ملک تو از میامن دین پروری تو
والله که کارنامه فتح و ظفر شود
گردون ضمان همیکند از عدل شاملت
کایام تو موافق عدل عمر شود
این اعتقاد خوب تو در حق اهل علم
میخ و طناب مملکت بحر و بر شود
مشاطه عروس بیان گشت و صف شاه
تا جان بوحنیفه ازو جلوه گر شود
از عطف مادرانه شاهم توقع است
کو دایه نوازش این بی پدر شود
تا این نهال نو زده ناگه ثمر دهد
تا این هلال نو شده آخر قمر شود
وز دولت تو کارک این سوخته جگر
با دشمنان خام طمع پخته تر شود
در حق این ضعیف خطا نیست ظن شاه
گر رای انورش پی فضل و هنر شود
هر روبهی که در حرم شاه راه یافت
از فرشاه در دهن شیر نر شود
خورشید لطف شاه چو پرتو همیزند
خاکی که مستعد قبولست زر شود
هر قطره کابر تربیتش رشح میکند
بر گردن ثنای تو عقد گهر شود
با اینهمه تراکم غم خوشدلست اگر
در ظل رحمت ملک دادگر شود
دلتنگ غنچه را چه شکرخندها بود
گر در حمایت دم باد سحر شود
با آْفتاب چرخ چراغ افکند بنور
گر از قبول شاه محل نظر شود
هر موی بر تنم بدعا صد زبان شدست
تا با غریم شکر مگر سر بسر شود
بر شد ز چرخ قدر من از التفات شاه
این سعدکی مساعد هر مختصر شود
چون من بعمرها سمنی بشکفد بباغ
چون من بسالها گهری نامور شود
تا مادر زمانه بزاید چو من پسر
ای بس که چرخ سرزده زیر و بر شود
بس دیده ستاره که از شب بدرجهد
بس جان صبح کز تن عالم بدر شود
گویند صبر کن که شود خون ز صبر مشک
آری شود ولیک بخون جگر شود
قطره بلی گهر شود اندر دل صدف
لیکن بشرط آنکه صدف کور و کر شود
تا سیر هفت مهره تابان رسد بپای
تا دور هفت حقه گردون بسر شود
بادا خروش کوس تو در گوش روزگار
چونانکه شرق و غرب جهانرا خبر شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار دربارهی ستایش و عظمت پادشاهی است که بندگی و خدمت به او باعث رشد و ترقی میشود. شاعر با اشاره به حسن حکومت و عدالت پادشاه، تأکید میکند که بندگان او تحت حمایت و لطف او قرار دارند و به ثمرات مثبتی دست مییابند. او همچنین به اهمیت حمایت از علم و دانش اشاره کرده و بیان میکند که وجود پادشاه باعث امنیت و سعادت کاخ و دیار میشود. در نهایت، شاعر امیدوار است که صبر و پشتکار او به نتیجه برسد و روزگاری خوش و پر از کامیابی نصیب همه شود.
هوش مصنوعی: ای شاهی که هر کسی برای تو خدمت کند، هم به او مقام و اعتبار میدهی و هم او را از مشکلات و سختیها نجات میدهی.
هوش مصنوعی: هر لحظه در این خیمه آبی رنگ، تو به بندگی و تسلیم مشغولی، و مانند الاغی که ایستاده و کمرش را بستهاند، در حال تحمل و استقامت هستی.
هوش مصنوعی: جان خرد از زیباییهای تو سرشار است و وقتی که سخن از تو به میان میآید، شیرینی کلمات کم میآورد.
هوش مصنوعی: اگر بر طوطی سخن بگویی و با لطف و محبت با او رفتار کنی، مانند این است که بر او سایه افکندهای. در این صورت، هرچند که مشکلات دنیا مانند طوفان به نظر برسند، تو محافظت و حمایت لازم را از آنها خواهی داشت.
هوش مصنوعی: خدا میداند که اگر تو به پرورش دین و اخلاق بپردازی، سرنوشت تو به پیروزی و موفقیت خواهد انجامید.
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر عدل و انصاف تو، برای زندگیات بر اساس عدالت، تضمین و حمایت میکند.
هوش مصنوعی: این باور مثبت تو دربارهی اهل علم میتواند مانند میخ و طناب، کشور را به هم مرتبط کند و مستحکم سازد.
هوش مصنوعی: آرایشگر عروس زیباییاش را به نمایش گذاشت تا صف شاه نیز جلوهگر شود و جان بوحنیفه از این زیبایی متاثر گردد.
هوش مصنوعی: از محبت و توجه مادرانه من انتظار دارم که این کودک که پدر ندارد، تحت حمایت و نوازش قرار گیرد.
هوش مصنوعی: تا این جوانه تازه رشد کند و به ثمر بنشیند، و تا این ماه نو به کمال خود برسد.
هوش مصنوعی: با برکت و نعمت تو، این رنجیدهدل با دشمنان خود صبورتر و با تجربهتر میشود.
هوش مصنوعی: اگر در حق این شخص ضعیف قضاوتی شده، نباید آن را اشتباه دانست، چرا که اگر نظر پادشاه بر اساس علم و هنر او باشد، این قضاوت نادرست نخواهد بود.
هوش مصنوعی: هر روباهی که بتواند به حرم شاه دسترسی پیدا کند، به مانند یک شیر نر قدرتمند و با کمال اهمیت میشود. این جمله نشاندهنده این است که اگر کسی به مقام و جایگاهی بالا دست یابد، حتی اگر در ابتدا کوچک و ناچیز باشد، ارزش و اعتبارش افزایش مییابد.
هوش مصنوعی: وقتی که نور و محبت شاه مانند خورشید بر زمین بتابد، خاکی که قابلیت پذیرش دارد، به طلا تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: هر قطرهای که از تربیت و آموزش به دست میآید، به زیبایی بر گردن ستایش تو نقش میزند و مانند عقدی از گوهر ارزشمند به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: با وجود همهی غمها، دل شاد است اگر در سایهی رحمت خداوند مهربان به کمک برسد.
هوش مصنوعی: اگر غنچه در وقت صبح و در هوای ملایم باد، به خاطر دلتنگیاش لبخند بزند، چه زیبایی و شگفتی خواهد داشت.
هوش مصنوعی: اگر خورشید آسمان نور افشانی کند، برای کاخ شاه، روشنایی میآورد، ولی اگر نگاه شاه بر آن بیافتد، نورش میدرخشد.
هوش مصنوعی: هر تار موی من مثل یک زبان دعا میکند تا با صدای خوشم، شیرینی آن بیشتر شود.
هوش مصنوعی: از آسمان نصیب من بالا رفت، به خاطر توجه پادشاه، و هر چیز اندکی به من کمک خواهد کرد.
هوش مصنوعی: وقتی که من در طول زندگیام شکوفا شوم و به ثمر برسم، مانند گلی در باغ، سالها بعد نامم چون مروارید درخشان خواهد شد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دنیا ادامه داشته باشد و مانند من، فرزندانی به دنیا بیایند، این چرخ روزگار همواره در حال نوسان و تغییر خواهد بود.
هوش مصنوعی: بسیاری از ستارهها وجود دارند که از تاریکی شب خارج میشوند و همچنین جان صبحگاه از تن عالم جدا میشود.
هوش مصنوعی: میگویند صبر کن تا اینکه صبر باعث شود دردها و ناراحتیهای تو تبدیل به چیزی شیرین و خوشایند شود. اما بدان که این صبر در واقع خون دل تو خواهد بود و این تحول به آسانی به دست نمیآید.
هوش مصنوعی: قطره میتواند به گوهری در دل صدف تبدیل شود، اما این فقط در صورتی اتفاق میافتد که صدف نادیده و ناشنوا باشد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که هفت سیاره درخشان به سمت پایانی خاص برسند، دوران هفت چرخش آسمانی به پایان خواهد رسید.
هوش مصنوعی: بگذار صدای تو در گوش زمان طنینانداز شود، بهطوری که تمام گوشه و کنار دنیا از آن با خبر شوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین شعر » بیت ۲۴
گویند صبر کن که شود خون ز صبر مشک
آری شود ولیک بخون جگر شود
گویند سنگ لَعل شود در مَقامِ صبر
آری شود، ولیک به خونِ جگر شود
هر ساعتی ز عشق تو حالم دگر شود
وز دیدگان کنارم همچون شمر شود
از چشم خون فشانم نشگفت اگر مرا
از خون سر مژه چو سر نیشتر شود
راز من و تو اشگ دو چشم آشکار کرد
[...]
جانا گرت ز حال دل من خبر شود
این محنت دراز مگر مختصر شود
گر هیمه عود گردد و گر سنگ در شود
مشنو که چشم آدمی تنگ پر شود
ما را نه ممکن است که از تو به سر شود
گر حکمِ آفرینشِ عالم دگر شود
آرام نیست یک نفسم در فراقِ تو
صبرم میسّر از تو دریغا اگر شود
گر جرمِ آفتاب بپوشد شگفت نیست
[...]
ناگاه پیش ازان که کسی را خبر شود
آن بیوفای عهد شکن را سفر شود
کردند آگهم که فلان رفت و دور رفت
نزدیک بود کز تن من، جان به در شود
او می رود چو جان و مرا هست بیم آن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.