گذشت نوبت احسان و روزگار کرم
چه وقت می بکند باز روز کار کرم
که خون گرفت دل اشتیاق پیشه من
در اشتیاق بزرگی و انتظار کرم
غبار بخل زصحن زمین بچرخ رسید
کجاست آخر یک ابر سیل بار کرم
منیر طلعت او سوسن ریاض امل
بلند همت او سرو جویبار کرم
زهی بعرض کریم تو ابتهاج ثنا
زهی ز کف جواد تو افتخار کرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در مورد توجه به خدا و شناخت اوست. شاعر از خداوند میخواهد که عقل و معرفتی به او عطا کند تا در روز قیامت امید به شفاعت خدا داشته باشد. او همچنین ابراز نگرانی میکند که اگر بخواهد تمام اعمال گذشتهاش را در نظر بگیرد، ممکن است نتواند به خوبی پاسخگو باشد.
هوش مصنوعی: وقت نیکوکاری و بخشش گذشته است و حالا وقت آن رسیده که باری دیگر به کار نیکو برگردیم.
هوش مصنوعی: دل مشتاق من در حالتی از اشتیاق بزرگ و انتظار لطف و رحمت قرار دارد و به خاطر این اشتیاق، خونش به دل گرفته است.
هوش مصنوعی: وقتی غبار و زنگار حسد از زمین پراکنده شد، در نهایت کجاست آن ابر بارانی که برکات و بخششهای زیادی بیاورد؟
هوش مصنوعی: چهرهی روشنا و زیبای او مانند گل سوسن در باغ امید میدرخشد و بلندهمتی او مانند سروهای کنار جویبار، استوار و قابل احترام است.
هوش مصنوعی: ای کاش به گستردگی کرامت تو شاداب و خوشحال باشم، و ای کاش به واسطه دست بخشنده تو به افتخار بزرگی نائل شوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.