گنجور

 
جمال‌الدین عبدالرزاق

هر کس که بعشق تو کمر بندد

بس طرف که از رخ تو بر بندد

عشق تو ز رخ نقاب بگشاید

تا عقل در فضول در بندد

آن نرگس تو بجادوئی از دور

صد خواب همی بیک نظر بندد

تنگ شکرست چشمه نوشت

لعلت همه تب بدان شکر بندد

در نیشکر ارچه صد حلاوت هست

هم پیش لب تو صد کمر بندد

 
sunny dark_mode