دارم امید وصل و به جایی نمیرسد
واین درد بیدوا به دوایی نمیرسد
از پایبوس وصل تو دوریم چاره نیست
ما را که دست جز به دعایی نمیرسد
قدّش بلای ما و ز بالاش بر دلم
یک دم نمیرود که بلایی نمیرسد
هر شب ز شوق همچو جرس ناله میکنم
وز خیل دوست بانگ درایی نمیرسد
یک لحظه نیست کاین دل شوریده مرا
از جور روزگار جفایی نمیرسد
بر درگه فراق گدایان عشق را
از خوان وصل دوست صلایی نمیرسد
مشنو سخن ز قول مخالف که راست نیست
عشّاق را که از تو نوایی نمیرسد
ما دولت وصال تو داریم آرزو
وین آرزو به بیسر و پایی نمیرسد
گفتم وصال روی تو خواهم جواب گفت
سلطانی جهان به گدایی نمیرسد
ما از در امید وصالت کجا بریم
زین در کسی که رفت به جایی نمیرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ناامیدی و درد ناشی از فراق معشوق سخن میگوید. او به آرزوهای خود در مورد وصال و دیدار معشوق اشاره میکند و بیان میکند که با وجود تلاشهایش، به جایی نمیرسد و تنها امیدش به دعا و طلب مدد از خداوند است. هر شب در شوق معشوق ناله میکند و از رنجهایی که عشق بر او تحمیل کرده، گلایه دارد. شاعر تأکید میکند که هیچ یک از آرزوهایش به تحقق نمیرسد و او در آرزوی وصال معشوق و آرامش است، اما این آرزو به نظر unreachable (دست نیافتنی) میآید. همچنین به نظر میرسد که او در برابر حرفهای مخالفان عشق، صمیمانه و با اعتقاد به عشق خود، از تجربیاتش میگوید. در نهایت، به وضوح حس تنهایی و غم ناشی از فراق معشوق در شعر محسوس است.
هوش مصنوعی: من به وصالی که امید دارم نمیرسم و این درد بدون درمان به هیچ درمانی نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: ما از نزدیک شدن به تو فاصله داریم و چارهای جز این نیست که تنها به دعا تکیه کنیم، چرا که نرسیدن به تو در دستمان نیست.
هوش مصنوعی: قدش باعث دردسر ما شده و از زیباییاش هرگز نمیتوانم دل بکنم، چرا که همیشه بلایی بر سر من میآورد.
هوش مصنوعی: هر شب به خاطر اشتیاقی که دارم، مثل زنگ جرس ناله و فریاد میزنم، اما از جمع دوستان هیچ صدایی به من نمیرسد.
هوش مصنوعی: دل آشفته من در هیچ لحظهای از درد و رنجی که از سختیهای زندگی میکشد، آسودگی ندارد.
هوش مصنوعی: در درگاه جدایی، افرادی که در عشق به درگاه معشوق میآیند، از سفرهی وصال دوست چیزی دریافت نمیکنند.
هوش مصنوعی: به حرفهای کسانی که با تو مخالفند، گوش نکن، زیرا که این حرفها حقیقت ندارد. عاشقان تو به خاطر این که صدایی از تو نمیشنوند، به سراغ حرفهای دیگران نروند.
هوش مصنوعی: ما به وصال تو خوشبختی و خوشبختی داریم، اما این آرزو به هیچ چیز بدون پایه و اساس نمیرسد.
هوش مصنوعی: گفتم که دوست داشتن تو را میخواهم، اما جواب داد که کسی که در جستجوی تو باشد، به سلطنت و برتری نمیرسد و در واقع باید در مقام گدایی بماند.
هوش مصنوعی: ما از در امید وصالت کجا برویم، چون کسی که با این در رفت، به جایی نرسیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گل آمد و ز دوست صبایی نمیرسد
ز باغ وصل مهرگیایی نمیرسد
هنگام برگ ریز حیاتم شد و هنوز
زان نوبهار حسن صبایی نمیرسد
ما با سموم بادیه هجر هم خوشیم
[...]
دردا که درد ما به دوایی نمیرسد
وین کار ما به برگ و نوایی نمیرسد
در کاروان غم چو جرس ناله میکنم
در گوش ما چو بانگدرایی نمیرسد
راهی که میرویم به پایان نمیبریم
[...]
تا هر زمان ز عشق نوایی نمیرسد
جان فگار من بنوایی نمیرسد
خواهم که ناله ای برسانم بگوش یار
از ضعف چون کنم که بجایی نمیرسد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.