گنجور

 
جهان ملک خاتون

ای جهان این همه درد دل بی پایان چیست

دردم از حد بشد اکنون تو بگو درمان چیست

از جفای تو دلم سوخت به احوال جهان

این ستم از فلک خیره ی سرگردان چیست

گفت اینست مرا حال دل خسته ی ریش

منتظر بر در آن یار که تا فرمان چیست

گفتمش از تو بعیدیم و به عیدی رخ را

بنما گفت به عید رخ ما قربان چیست

گفتمش جان جهان پیش کشت خواهم کرد

روز دیدار رخ دوست بگفتا آن چیست

گفتمش مشکل دیدار خودم آسان کن

گفت ای بی خرد آخر به جهان آسان چیست

آتش عشق وی اندر دل و جانم سوزد

بکن اندیشه که حال من تردامان چیست

چون سر و مال و جهان در سر عشقش کردم

ای عزیزان جفاپیشه سخن در جان چیست

غمزه اش گفت به تیغ غم عشقش بکشم

گفتم ای دل تو مخور غم سخن مستان چیست

چونکه بختم برساند به شب وصل ای دل

با من خسته نگویی که مرا تاوان چیست

سرو با قامت رعناش نروید در جوی

پیش رنگ رخ دلدار گل بستان چیست

بلبل طبع لطیفش چو به آواز آید

در چمن بلبل خوش گو چه بود دستان چیست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
انوری

با فلک دوش به خلوت گله‌ای می‌کردم

که مرا از کرم تو سبب حرمان چیست

این همه جور تو با فاضل و دانا ز چه جاست

وین همه لطف تو با بی‌هنر و نادان چیست

فلکم گفت که ای خسرو اقلیم سخن

[...]

مولانا

چند گویی که چه چاره‌ست و مرا درمان چیست

چاره جوینده که کرده‌ست تو را خود آن چیست

چند باشد غم آنت که ز غم جان ببرم

خود نباشد هوس آنک بدانی جان چیست

بوی نانی که رسیده‌ست بر آن بوی برو

[...]

حکیم نزاری

آخر ای دوست بمردم ز غمت درمان چیست

رازِ دل فاش کنم یا نکنم فرمان چیست

جور و بی داد مکن بیش و بترس از داور

کشتۀ عشق توم خونِ مرا تاوان چیست

ظاهرم می نگری مجتمعم می بینی

[...]

امیرخسرو دهلوی

گر بگویم که درون دل من پنهان چیست

خود بگویی و بدانی که غم هجران چیست

خستگان تو که دور از تو، نه نزدیک تواند

تو چه دانی که همه شب به دل ایشان چیست

کشتنم خواهی، اینک سر و اینک خنجر

[...]

ابن یمین

با فلک دوش بخلوت گله ئی میکردم

که مرا از کرم تو سبب حرمان چیست

اینهمه جور تو با مردم فاضل ز چه خاست

وینهمه فضل تو با جاهل و با نادان چیست

فلکم گفت که ایخسرو اقلیم هنر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه