به خدایی که جز او نیست خداوند جهان
که مرا عشق تو شد در همه دم همدم جان
هر سحر بهر وصالت به دعا می گویم
که الهی تو مرا زود به مقصود رسان
همدمی نیست بجز غصّه مرا روز فراق
چاره ای نیست بجز ناله و زاری و فغان
بار دیگر ز خدا دولت وصلت خواهم
می دهم جان به امید ار دهدم عمر امان
چون روانم قد او بود روان شد ز برم
جان پژمرده روان شد ز پی سرور روان
کی رسد کام از آن لب به دل خسته ی من
که رسانید فراق تو مرا جان به لبان
به وصالت که دمی با من بی دل بنشین
بیش ازینم به سر آتش هجران منشان
قوّت جان منی دور مباش از بر من
نور چشمی مشو از دیده غمدیده نهان
گرچه یادم بشد از یاد تو ای یار عزیز
یکدم از یاد تو غافل نبود جان جهان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن شاعر به عشق و longing (تنهایی و آرزو) خود نسبت به معشوقش اشاره میکند و از خداوند درخواست میکند که او را به وصال محبوب برساند. او به عمق غم و نگرانیهایی که در فراق محبوبش دارد میپردازد و ابراز میکند که چارهای جز ناله و زاری ندارد. شاعر آرزو دارد که دوباره به وصال معشوق برسد و امیدوار است که خداوند عمر و فرصتی به او بدهد تا بتواند با محبوبش باشد. او به احساساتش در مورد دوری از محبوب و سختیهایی که بر او میگذرد، تأکید میکند و میگوید که حتی اگر یادش از محبوب فراموش شود، باز هم لحظهای از او غافل نیست.
هوش مصنوعی: به معبودی که غیر از او خدای دیگری نیست و به حکمتی که جهان را گردانده است، مرا عشق تو در هر لحظه همراه روح من کرده است.
هوش مصنوعی: هر صبح برای رسیدن به تو دعا میکنم و از خدا میخواهم که هرچه زودتر به خواستهام برسم.
هوش مصنوعی: در روز جدایی، تنها همدم من غم و اندوه است و جز آن، راهی برای رهایی از این حالتی جز ناله و فریاد ندارم.
هوش مصنوعی: بار دیگر از خدا میخواهم که نعمت وصل عشق را به من عطا کند. جانم را به امیدی میدهم که اگر عمری باقی باشد، در امنیت و آسایش بگذرانم.
هوش مصنوعی: وقتی که روح من به بلندی و زیبایی او رسید، زندگیام از کنارش پرکشید و جان پژمردهام دوباره به دنبال شادابی و سرور جان گرفت.
هوش مصنوعی: کی میشود که آرزوی من از آن لبهای تو برآورده شود، در حالی که فراق تو جانم را به لبانم رسانده است و دلسوزیام را افزایش داده است.
هوش مصنوعی: به خاطر وصالت، لحظهای بیخبر از دل و غم دوریام نزد من بمان. دیگر نمیتوانم درد و آتش انتظار تو را تحمل کنم.
هوش مصنوعی: تو نیروی جان من هستی، دور از من نرو. نور چشمم، از دیدگان غمگینم پنهان نشو.
هوش مصنوعی: هرچند که گاهی یاد تو را فراموش میکنم، ولی در هیچ لحظهای از یاد تو غافل نبودهام، زیرا وجود تو برای من بسیار باارزش و مهم است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نتوان کردازین بیش صبوری نتوان
کار از آن شد که توان داشتن این راز نهان
با چنین حال زمن صبرو نهان کردن راز
همچنان باشد کز ریگ روان آب روان
تو ندانی که مراکارد گذشته ست ز گوشت
[...]
دوش تا روز فراخ آن صنم تنگ دهان
رخ چون لاله همی داشت ز می لاله ستان
رخ او لاله ستان بود و سر زلفک او
زنگیان داشت ستان خفته بر آن لاله ستان
گاه پیوسته همی گفت غزلهای سبک
[...]
گذری گیر از آن پس به سوی لالهستان
طوطیان بین همه منقار به پرخفته ستان
هریکی همچو یکی جام دروغالیهدان
بالش غالیه دانش را میلی به میان
گل چو بشکفت زمین گشت پر از آب روان
بگل و آب روان تازه بود جان جهان
هرکجا چشم زنی هست زمین نرگس زار
هرکجا پای نهی هست زمین لاله ستان
سبزه را باد پر از عنبر کرده است کنار
[...]
عید باکوکبهٔ خویش درآمد به جهان
وز جهان با سپه خویش برون شد رمضان
نوبت باده و چنگ طربانگیز رسید
نوبت شربت و طبل سَحَر آمد به کران
کرد باید طرب آغاز که در نوبت عید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.