در سرم هست که سر در سر کار تو کنم
جان نخواهم که بود بی رخ تو در بدنم
سالها تا شب هجران تو بر من گذرد
که ز درد غم عشقت مژه بر هم نزنم
به دو چشم تو که چون زلف تو بر ماه رخت
هردم آشفته و شوریده و بی خویشتنم
سر تسلیم چو حکمست مرا اندر پیش
لیکن ای دوست دمی چون بنوازی نزنم
به خیال قد و رخسار تو در فصل بهار
اتّفاقاً گذر افتاد به سوی چمنم
سرو دیدم که به بالای جهان می نازید
گل رخ از غنچه برون کرد که ماه سمنم
گفتم ای باد صبا زود بدم تا بر دوست
گر مجالی بود آنجا که بگویی سخنم
گو که من بی رخ زیبا و قد رعنایت
گل کجا می برم و سرو روان را چکنم
زود بشتاب که گر بر سر خاکم گذری
از تف آتش دل سوخته یابی کفنم
یاد لعل لب تو پیش شکر می کردم
نیشکر دست برآورد و بزد بر دهنم
پیش لعل لبت ار غنچه دهن بگشاید
بزنم بر دهن او همه درهم شکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و درد جدایی صحبت میکند. او آرامش و زندگیاش را تنها در حضور معشوق میبیند و از دوری او رنج میکشد. سالها به همین حالت میگذرد و او حتی نمیتواند چشمانش را بر هم بزند. زیبایی معشوق در دلش تاثیر عمیقی دارد و او در خیال او غرق است. شاعر به یک گل و سرو در باغ اشاره میکند و میخواهد به باد صبا بگوید که فراق معشوقش او را به خاکستر تبدیل کرده است. او نگرانی خود از جدایی و عواطف عمیقش نسبت به معشوق را در کلماتش به تصویر میکشد و در نهایت به زیبایی لبهای معشوق اشاره میکند و تاکید میکند که حتی غنچههای دیگر هم در برابر آن زیبایی رنگ باختهاند.
هوش مصنوعی: در ذهنم این فکر است که تمام وجودم را صرف عشق و خدمت به تو کنم، و نمیخواهم در صورتی که چهرهات در زندگیام نیست، زندگیام ادامه پیدا کند.
هوش مصنوعی: سالها طول میکشد تا شب جدایی تو بر من بگذرد، چون به خاطر درد و رنج عشق تو حتی پلک بھی نمیزنم.
هوش مصنوعی: چشمهایت به اندازه زلفهای تو زیبا و آشفته هستند و در هر لحظه من را دچار شگفتی و بیقراری میکنند.
هوش مصنوعی: سر تسلیم من در برابر حکم توست، اما ای دوست، فقط یک لحظه اگر نوازش کنی، دیگر هیچ اعتراضی نخواهم کرد.
هوش مصنوعی: در ذهنم، کله و چهرهات در بهار، ناگهان به چمنی که من در آن هستم، گذرت افتاد.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به مشاهده یک سرو بلند و زیبا اشاره میکند که با وقار و ناز، خود را در اوج آسمان نشان میدهد. در این حال، گلهایی که از غنچهها سر برآوردهاند، شبیه به ماه درخشانی هستند که در کنار دیگر زیباییهای طبیعی قرار دارد. این تصویر نشاندهنده زیبایی و شکوه طبیعت است.
هوش مصنوعی: به باد صبا گفتم که زودتر به سمت دوست برود، اگر فرصتی برای گفتن کلماتی از طرف من باشد.
هوش مصنوعی: به من بگو بدون چهره زیبا و قامت دلربایت، چطور میتوانم گل را به جایی ببرم و سرو سرزندهای را بیافریند؟
هوش مصنوعی: بشتاب زود، چون اگر از کنار قبر من بگذری، آتش دل سوختهام را در کفنم حس خواهی کرد.
هوش مصنوعی: یاد لبهای خوش رنگ تو را میکردم و در حالی که شکر میخوردم، نیشکر به سراغم آمد و بر دهانم زد.
هوش مصنوعی: اگر غنچهای که در لبان توست به روی خود باز کند، من آنقدر او را میزنم که همه چیز را در هم بریزم و نابود کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رزبان گفت که این مخرقه باور نکنم
تا به تیغ حنفی گردن هر یک نزنم
تا شکمشان ندرم، تا سرشان برنکنم
تا به خونشان نشود معصفری پیرهنم
ای خداوند یکی شاعر ساده سخنم
بمزاح است گشاده همه ساله دهنم
با ندیمان تو عشرت زنم و ربح کنم
نه ندیمان تو . . . لند و بدیشان شکنم
بلکه خود را بندیمان تو می برفکنم
[...]
یارب از عشق چه سرمستم و بیخویشتنم
دست گیریدم تا دست به زلفش نزنم
گر به میدان رود آن بت مگذارید دمی
بو که هشیار شوم برگ نثاری بکنم
نگذارم که جهانی به جمالش نگرند
[...]
دوستکامی که در آفاق چنان نیست منم
زانکه پرورده مخدوم زمانه حسنم
بلبل نعمت فضلم چو علی وچه عجب
که شکفته است گل خلق نبی در چمنم
این کم از شعر عمادیست اگر با شش ماه
[...]
چون ندارم سر یک موی خبر زانچه منم
بی خبر عمر به سر میبرم و دم نزنم
نا پدیدار شود در بر من هر دو جهان
گر پدیدار شود یک سر مو زانچه منم
مشکل این است که از خویشتنم نیست خبر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.