چنین گفت دهقان موَبد نژاد
چو بر ما دَرِ داستان برگشاد
که تاج از کیومرث فرخنده پی
یکایک بیامد به کاوسِ کی
چو کاوس کِی کرد فرمان دیو
تبه شد بر او راهِ کیهان خدیو
سوی آسمان شد به پَرِّ عقاب
جهان ویژه بگرفت افراسیاب
ز هر کشوری باز برخاست جنگ
بر ایرانیان شد جهان تا و تنگ
بماندند بی شاه و بی تخت و گاه
همه پیش و پس کس ندانست راه
ز خون سیاوش نه خواب و نه خورَد
همه با دَمِ سرد و با روی زرد
ز روی هوا ابر بگسست و نَم
بیامد همی بر زمین بیش و کم
به ایران ز تنگی به جایی رسید
که کس رُستنی بر زمین بَر ندید
زن و مرد و کودک شده شاهجوی
یکایک به هر کشوری پوی پوی
خجسته سروشی به گودرز گفت
به خواب اندر، ای مردِ با داد جفت
شما را جهاندار کیخسروست
به توران زمین است و شاهی نوست
ز پشت سیاهوش با فَرّوهوش
به پا کی چو آب و به دیدن سروش
هر آنگه که او ایدر آید همی
همه رنج مردم سر آید همی
نیارد کس او را مگر گیو نیو
برفت مر او را بیاورد گیو
به فَرّش جهان یکسر آباد گشت
دل مردم از داد او شاد گشت
چو کین پدر از نیا باز یافت
سَرِ از پادشاهی سراسر بتافت
برفت و به لهراسب داد او شهی
که بود او سزای کلاه مهی
به گشتاسب آمد ز لهراسپ شاه
که فرزند او بود و زیبای گاه
از او زاد اسفندیار دلیر
که در رزم بودی بمانند شیر
بدین بر نیامد بسی روزگار
که شد کشته پیش وی اسفندیار
به دست تهمتن که چون او دگر
سواری به گیتی نه بندد کمر
به گیتی از او بهمن آمد پدید
تهمتن همی داشتش چون سزید
هنرهای رستم بیاموخت گُرد
یلی گشت با زور و با دستبرد
ز لهراسب و گشتاسب و اسفندیار
بجز شاه بهمن نبد یادگار
چو گشتاسب را تیره گون گشت روز
یکی نامه کرد او سوی نیمروز
به رستم که ای نامور تهمتن
زمانه کنون تاج بِستَد ز من
یکی دم زدن مر مرا ماند بس
به گیتی نماندست جاوید کس
ز من یادگارست بهمن ترا
همین پند گوید برهمن ترا
مر او را هم اندر زمان ایدر آر
تو خود پهلوان باش و او شهریار
ممان تا به دشمن رسد تاج و تخت
که فردات دامن بگیریم سخت
فرستاده زی سیستان رفت تفت
جهاندیده خسرو ز گیتی برفت
چو بهمن ز مرگ نیا کرد یاد
سوی بلخ رفت او شتابان چو باد
ابا او یکی نامدار انجمن
چو دستان و چون رستم پیلتن
همی بود تا یک هفته با سوگ و درد
نخفت و نیاسود و چیزی نخورد
جهان تا جهانست و چون من شنود
چو بهمن دگر تاجداری نبود
به بالا و دیدار و مردانگی
به فرّ و بزرگی و فرزانگی
ز خورشید تالان نکوتر بُدی
ز زانو دو دستش فزونتر بدی
روان را به دانش برافروخته
ز رستم هنرها بیاموخته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.