گنجور

 
۱

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵

 

... بسی بازی ببینی از پس و پیش

ولی آخر فرومانی به شهمات

همه ذرات عالم مست عشقند ...

عطار
 
۲

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷

 

... بد باز جهان بود بدان کوی فروشد

واقبال بدان بود که شهمات برآمد

دین داشت و کرامات و به یک جرعه می عشق ...

عطار
 
۳

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰۳

 

... شطرنج مباز با ملوکان

شهمات شوی و ره ندانی

عطار سخن چنین همی گفت ...

عطار
 
۴

عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۱) حکایت پسر هارون الرشید

 

... اگر شاهی عالم خانه داری

شوی شهمات آن خانه بزاری

چرا در کلبه بنشسته راست ...

عطار
 
۵

عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز

 

... پس آنگه دایه آمد در مراعات

بدو گفت ای برخ ماه ازتو شهمات

تو میدانی که چون گل دیگری نیست ...

عطار
 
۶

عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل

 

... شه از من در غریبی مبتلا باد

و یا شهمات این نطع دو تا باد

چو آن زن پاسخ از گلرخ چنان یافت ...

عطار
 
 
sunny dark_mode