بعدازان چون خلیفه گشت عمر
شد جهان گیر دین پیغمبر
داد تأیید قادرش یاری
در جهان گیری و جهان داری
کرد اظهار دین مصطفوی
بود خورشید ملت نبوی
نفس را در فلک رسانیده
دیو را سایه اش رمانیده
چون دلش شد به نور حق بینا
شد زبانش به ذکر حق گویا
دید در طیبه بر سر منبر
در نهاوند حیلت لشکر
به حیل ره نمود ساریه را
تا رهانید اهل بادیه را
نفس را کرده احتساب نخست
تا از و آمد احتساب درست
بود سلطان و فقر می ورزید
بر در عاجزان همی گردید
عدل او گشت در جهان مشهور
که شد از عدل او جهان معمور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: پس از اینکه عمر خلیفه شد، دین پیامبر در جهان گسترش پیدا کرد و خداوند او را در این کار یاری نمود. او به ترویج دین مصطفوی پرداخت و همچون خورشید ملت نبوی درخشید. با روشن شدن دلش به نور حق، زبانش به ذکر حق گشوده شد. در منبر طیب، با تدبیر، لشکر را از مشکلات رهانید و به اهل بادیه کمک کرد. او به عدالت مشهور شد و با وجود سلطنت، همچنان در پی یاری نیازمندان بود. عدالت او باعث آبادانی جهان گردید.
هوش مصنوعی: بعد از آنکه عمر به خلافت رسید، دین پیامبر در سراسر جهان گسترش یافت و تأثیرگذار شد.
هوش مصنوعی: با کمک و تأیید قدرت الهی، انسان میتواند در تسلط بر جهان و حفظ آن موفق باشد.
هوش مصنوعی: او به نمایش دین پیامبر اسلام پرداخت و همچون خورشیدی برای ملت مسلمانان درخشید.
هوش مصنوعی: نفس انسان به اوج بلندی رسیده و دیو مجبور شده است که از سایه او دور شود.
هوش مصنوعی: زمانی که دلش به روشنی حقیقت روشن شد، زبانش تبدیل به وسیلهای برای گفتن حقایق گردید.
هوش مصنوعی: در دیداری در نهاوند، بر بالای منبر یک فرد با تدبیر و زیرکی، به تفسیر اوضاع و حوادث میپرداخت.
هوش مصنوعی: با تدبیر و cleverness، ساریه را به راه نشان داد تا اهل بیابان را نجات دهد.
هوش مصنوعی: نفس را ابتدا مورد برسی و محاسبه قرار بده تا بعد از آن به محاسبه درست و دقیق برسد.
هوش مصنوعی: سلطان وجود داشت و در حالی که فقر را تحمل میکرد، به دور فقرا و مستمندان میچرخید.
هوش مصنوعی: انصاف و عدالت او در دنیا شناخته شده است و به همین دلیل، جهان به واسطهی آن عدالت آباد و رونق یافته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.