گنجور

 
حیدر شیرازی

شمس و قمر ز پرتو رای محمدست

دنیا و آخرت ز برای محمدست

در شهر اندرون که درو جز خدای نیست

دل خانه ی حق است که جای محمدست

خورشید آسمان که جهان غرق نور اوست

یک ذره روشنی ز صفای محمدست

تا دیده ام لقای محمد بسان نور

در دیده ام همیشه لقای محمدست

در درج سینه گوهر ایمان نهاده ام

وین نیز هم ز بحر عطای محمدست

هر روز آفتاب که عام است فیض او

سرگشته در فلک به هوای محمدست

اول به راه شرع قدم نه که روز حشر

باشد رضای حق چو رضای محمدست

در حشر با سلوک رسولان برابرست

اعمال امتی که سزای محمدست

حیدر که در دهن شکر نعت می‌نهد

چون طوطیی ز بهر ثنای محمدست