ترا گهی که نظر بر من خراب افتد
دلم ز بسکه تپد در من اضطراب افتد
دلم بیاد لبت هر زمان شود بیخود
علی الخصوص زمانی که در شراب افتد
تو چون شراب خوری با رقیب خنده زنان
ز خنده تو نمک در دل کباب افتد
ز بهر جلوه چو خورشید من رود بر بام
بخانها همه از روزن آفتاب افتد
مگو: بدوزخ هجر افگنم هلالی را
روا مدار که بیچاره در عذاب افتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و اضطراب ناشی از آن است. شاعر وقتی به معشوق نگاه میکند، دلش تپش میگیرد و به شدت بیخود میشود. او در یاد لبان معشوقش مدام به یاد میآید و بخصوص وقتی در حال نوشیدن شراب است، این حس بیشتر میشود. شاعر به تأثیر خندههای معشوق اشاره میکند که مانند نمک بر دلش مینشیند و مهر معشوق او را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. همچنین، شاعر از اشتیاقش برای دیدن معشوقی که چون خورشیدی در آسمان میدرخشد، سخن میگوید و از عذابهای دوری از او ابراز نگرانی میکند. در نهایت، او درخواست میکند که معشوق به او آسیبی نرساند و او را در عذابی طولانی نگذارد.
هوش مصنوعی: گاهی که نگاهت به من میافتد، دلم از شدت تپش به اضطراب میافتد.
هوش مصنوعی: دل من هر وقت به یاد لبهای تو بیتاب میشود، بهویژه زمانی که در حال نوشیدن شراب هستم.
هوش مصنوعی: تو با دوستت مانند کسی که مشغول نوشیدن شراب است، خوشحال و خندان هستی، اما خنده و شادی تو مانند نمکی است که به دل کباب میافتد و میتواند تلخیها را بیشتر کند.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و درخششی که دارم، مانند خورشید بر بام خانهها حاضر میشوم و نور من از روزنهها به داخل خانهها میتابد.
هوش مصنوعی: نگو که من هلالی را به دوزخ جدایی میافکنم، چون این کار نادرست است و او بیچاره دچار عذاب میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.